قلم را بر می دارم چیزی در خاطرم نیست
فقط می نویسم تا نوشته باشم ...
از تو شروع می کنم که از یک نگاه شروع شدی....
از تو و نگاه و چشمهای خیس و ورق های پاره پاره
ستاره های زیبا و من و صد آه و ناله
پنجره خسته و پاییز و مشرقی نو
آسمان و دلتنگی من و یک راه چاره
درد من و غربت شعر این راه بی پایان
صدای مرده دستان من مرگ دوباره
ترنم زیبای دنیای خیالم
همه بر باد رفتند با یک اشاره
شقایق پرپر شد از دوری تو...
...
.