سالها بعد که چشمان تو عاشق می شوند
افسوس که قصه مادربزرگ درست بود
همیشه یکی بود و یکی نبود ...
ای اشک چه بی موقع می ریزی ...
ای بغض چه نا به هنگام گلویم را می فشاری
و راه جاری شدن واژه ها را می بندی !
اگرمی دانستم چگونه مهارتان کنم ...
آنگاه حرف می زدم
و آنچه را که در ژرفای قلبم بود بیان می کردم محکم و استوار...
آنچنان که به دل بنشیند و هیچ حقی ناحق نشود!
:) قشنگ بود مخصوصا در کنار موسیقی وبلاگتون
سلام. ممنون از اینکه به من سر زدی. من شما رو لینک کردم.
زیباترین تصویری که در زندگانیم دیدم نگاه عاشقانه و معصومانه تو بود
زیباترین سخنی که شنیدم سکوت دوست داشتنی توبود
زیباترین احساساتم گفتن دوست داشتن تو بود
زیباترین انتظار زندگیم حسرت دیدار توبود
زیباترین لحظه زندگیم لحظه با تو بودن بود
زیباترین هدیه عمرم محبت توبود
زیباترین تنهاییم گریه برای توبود
زیباترین اعترافم عشق توبود
من خیلی وقته که نمی تونم اشک بریزم نمی دونم چرا! خوبه که بتونی اشک بریزی حتی بی موقع.....
سلام بانو
خوبی ...
بعد مدت ها امدم صفحه اولت رو خوندم زیبا مثل همیشه این شب ها که بازم دوستای قدیمی دور هم جمه هستیم واقعاْ جات خالیه
وقت کردی یه سر پیش منم بیا خوش باشی
بدرود
سلام.موزیک بسیار دلنشینی است.مخصوص لحظات دلتنگی.
اینجا نه منم اسیر عشقت.....خلقی متعشقند و من هم
سلام
وبلاگ شما یکی از زیباترین وبلاگ های دنیاست.
mano ba khodet bebar man harise raftanam