بینهایت برایت چقدر است؟
برای من یعنی اندازه ی تمام بوسه های عاشقانه ی عالم
اندازه ی تمام قطره های بارانی که میان دستانت نمی ماند
یعنی تمام احساس من
یعنی تمام دوست داشتن من
و شاید اندازه ی عشق تو
روزی که عشق را فهمیدم تو را دوست داشتم
اما وقتی که تو را دوست داشتم عشقی نداشتم
همه چیز را با تو آموختم، با تو
.
.
.
چگونه از من دور میشوی
وقتی هنوز دلتنگی را از وجودم پاک نکردی؟
چگونه ؟
آن زمان که دستانم را میان دستانت میفشاری
آتشی از درون وجودم زبانه میکشد
و آوایی فریاد میزند
آیا تو میشنوی؟
او را میبینی؟
او تو را میخواند،
با هزاران هزار کلمه واژه ی آشنایی را فریاد میزند
میدانم که میدانی
میدانی چقدر دلم برایت تنگ میشود
وقتی با نگاهت مرا بدرقه میکنی.
میدانی چقدر تمنای گرمای دستانت را دارم.
میدانم روحت را به من میسپاری
وقتی کنارت هستم.
آن را از من دریغ مکن.
آغوشت ،
دستانت ،
نگاهت ،
حرم نفسهایت ،
هستی ام را از من مگیر.
دیگر برای گریستن تردید ندارم.
دلتنگی برای تو آنقدر وسیع است
که بهانه ی خوبیست
برای گریه های شبانه ام،
دستی بروی بالشتم که بکشی
خیسی اشک های دیشبم را حس میکنی.
میدانم که میدانی
تو همه را میدانی
تو از تمام نهان وجودم آگاهی
میدانی که دروغگوی خوبی نیستم
کاش میتوانستم کمی دروغ بگویم،
آنوقت دیگر وقتی به چشمانت نگاه میکردم اشکم سرازیر نمی شد،
آنوقت وقتی حالم را میپرسیدی
میتوانستم بگویم خوبم
خیلی خوب
Delam Tang Shode Barat
key mitonam bahat harf bezanam
سلام بانو جان
طاعات و عبادات شما مورد قبول درگاه حق انشاالله
مثل همیشه زیبا مینویسی امیدوارم همواره موفق و پیروز باشی
زیباست بزرگوار اما ظاهرا دو کمبود داره اول اینکه تنوعى در وبلاگ دیده نمیسه و به یک سبک نوشته شده و دوما اینکه : از بزرگان استفاده نکردید و این سطح یادگیرى را در وبلاگ شما کمرنگ مى کند.
و من هنوز امیدوارم؛
و من هنوز منتظرم ...
منتظر بارانی که،
بوی تو را می دهد ...
خدایا ... می بینی؟
تنهایی هایم را،
حرف هایم را،
درد دلهایم را،
بغض هایم را ...
سلام خاله اومم برات نظر بدم دیدم هر کاری میکنم کی بوردم چیزی نمی نویسه
خاله می بینم که رفتی بالا بالاها اونقدر باا که غمهای بقی ادمها رو می خواهی بخری مگه تو خدایی؟
خوب حتما تو هم برای هخودت خدایی هستی مگه نه؟
اما ....
نکمی تونم بگم کاش که همسایه ما میشدی . می دونی که چرا....؟ اما .... شاید این جمعه بیاید ........
شاید ....؟
:)
دوستت دارم
سلام
اینقدر تو توهمات خودت غرق نشو خواهر جان!
البته من برادر اجباریت هستم!!!
نوشته هات متأثر از "انسان"هایی چون "شلوغ فر خر زاد"(!) هست
دل نوشته هات از دل دیگه ای هست
آیا تا به حال به رنجی که بر مردم اطرافت(نه لزوماً همسایه هات !!) میره فکر کردی؟
تا کی "انسانهایی" مثل شما برای یافتن "اسب سپید" در توهماتشون میخوان غرق باشن؟
خوب شد فهمیدم انسانی
از جنس نسیان ... ونه انس
امیدوارم اندکی چشمهات رو باز کنی و دشواره های راه یافتن و رسیدن رو درک کنی
برات و همه همسانهات دعا میکنم
برایم دعا کنید
والسلام