نمی نویسم .....
چون می دانم هیچ گاه نوشته هایم را نمی خوانی
حرف نمی زنم ....
چون می دانم هیچ گاه حرف هایم را نمی فهمی
نگاهت نمی کنم ....
چون تو اصلاً نگاهم را نمی بینی
صدایت نمی زنم ....
زیرا اشک های من برای تو بی فایده است
فقط می خندم ....
چون تو در هر صورت می گویی من دیوانه ام
اگه بدونی چقدر دلم برایت تنگ شده
اگه بدونی چقدر قلبم برات بی تابی می کنه
اگه بدونی شبا به یادت چقدر اشک می ریزم
اگه بدونی زندگیم بدون تو چقدر سوت و کوره
اگه بدونی چقدر...
اگه بدونی...
یک بار دگر در کوچه خاطراتم آرام آرام قدم می گذارم
و باز با تو بودن را در ذهنم مرور می کنم
لحظاتی که در زندگی من
پررنگ تر از سایر لحظات زندگیم به ثبت رسیده
در سکوت تنهائیم با تو حرف می زنم
گاهی تبسمی بر گوشه لبانم میهمان می شود
و گاهی احساس می کنم که دنیایی غم را به آغوش کشیده ام
شاید احساس غمم از دوری تو باشد
باز آهسته قدم بر می دارم
تا مبادا صدای قدمهایم سکوتم را بشکند
باز یک بار دگر به انتهای جاده خاطراتم رسیدم
و شاید روزی دیگر و ثبت خاطراتی دیگر ...
آخرین شبی که تو را در کوچه پس کوچه های خیالم
به تصویر کشیدم را به یاد دارم
هوا پر بود از بوی گلهای یاس وحشی
و نم نم باران شروع به باریدن کرده بود
هنوز یادم هست که نگاهت را برای لحظه ای از من بر گرفتی
و در آن لحظه احساس نمودم که دنیا برایم ویرانه ای بیش نیست
با خود زمزمه جدایی سر دادم
اما بار دگر تو نگاهت را بر چشمانم دوختی
باز مشامم پر شد از بوی گل یاس
اما ای کاش می گذاشتی که همان یکبار
دنیا برایم ویرانه ای بیش جلوه نماید
تو نگاهم کردی اما با نگاهت هزاران بار مرا به عقب تر راندی
از من خواستی که نگاه برای همیشه از تو بر گیرم
اما مگر من غیر از نگاه در چشمانت
از تو چیز دیگری طلب کرده بود
من گدای نگاهت بودم
و کاخ رویایم را با آن بنا نهاده بودم
اما تو نگاهم را حتی به ارزان ترین قیمت هم خریدار نبودی
پس چرا مرا سالهای سال اسیر نگاهت کردی
چرا ...
سلام هم عکسات جالب بود هم متن قشنگت امیدوارم به عشقت برسی.خوشحالشدم از اینکه به من سر زدی.
خوشحالم که دوباره نوشتی...
پیش ازآمدن تو آبی آرام اجازه جاری شدن را ندارد
شقایق عاشق عید است و منتظر
آسمان غمگین است و چشم براه
پیش از آمدن تو قلبها بی ستاره و تنها....
غروب بی افق و سپیده دم بی نور....
فاصله ها مبهم و رویاها حقیقتی تلخ...
عشق احساسی غریب است وبهار بی مفهوم و پوچ.
پیش از تو چشمها در حسرت یک نگاه عاشقانه
وچراغ ساحل آسودگی ها در بی کرانی دریا ناپدید
پیش از تو نیازمند چیزی بودم که باورش کنم
و تو در راهی آرام و بی وقفه
اکنون به برکت آمدن توست...
که معنای واقعی شکفتن عشق را درک میکنم
نشسته ام به انتظاری شیرین تر از هر شاخه نباتی . همین
روزگارو میبینی؟
سلام بانو من باز که دلتنگی گلم
خانمی تولدت مبارک برات کارت سند کردم گویا ندیدی لینکش را اینجا می زنم
http://www.123greetings.com/view/7NF20502140734735
آدرس ایمیل خودت را اگه عوض شده برام میل کن.
با سلام و عرض ادب
از شما دوست عزیز دعوت به عمل می آوریم تا در سیستم کلیکی تک محصول شرکت نمایید و پس از برسی سایت ما از این طریق پورسانت دریافت نمایید.
www.takmahsool.com/webmasters
با تشکر
سلام
از وبتون خوشم آمد واقعا زیباست
مرا می بینی و هر دم زیادت میکنی دردم
ترا می بینم و میلم زیادت میشود هر دم
بسامانم نمیپرسی نمیدانم چه در سر داری
بدرمانم نمی کوشی نمیدانی مگر دردم
نه راهست این که بگذاری مرا بر خاک و بگریزی
گذاری آر و بازم پرس تا خاک رهت گردم
(حافظ)
خوشحال میشم به وبلاگ من هم سر بزنید
سلام
من خواندم شنیدم و....
تو کجا بودی؟
سلام دوست خوشگلم . چقدر وبلاگت زیباست
سلام همسایه.
سپاس بی کران از آخرین حضور سبزتان.
با یک دو بیتی به روزم.
آتش بزن دلم را ...
بسوزانم ...
باران گرفته است ...
و حسی دوباره از تبار هراس انگیز زندگی ...
و یا شاید کمی عشق ...
اگر عشق کم ، نیز عشق باشد ...
که نیست ...
گرمای نفسهایت ...
طعم از یاد رفته ی لبانت ...
و هیجان لرزان تنت ، با گرمایی که می سوزاند یکی یکی خاطراتم را ...
و باران نه صدای ترنم نفسهایت که ریتم زندگی را زمزمه می کند ...
و من مضطربم ...
ترس همیشه و هماره ...
گویی انتظار لحظه رفتنم ...
من همیشه به شوق لحظه آمدنت رفتنت را نظاره کرده بودم ...
کجای هجای هستی وقفه ای افتاد که من نیست شدم و تو هست همیشه ...
نه ....
دلم نگرفته ...
چشمانم چشم به راه نیستند ...
انتظارت را نمی کشم ....
نه فلانی ! ...
یاد گذشته و دلتنگ لحظه های رفته نیستم ...
من تنها با تو هستم ...
با تو هستم ...
بی تو برای تو ...
در خود وا مانده ام ....
دلم برایت تنگ شده ...
دلتنگ تو ....
تو که می دانستیم ...
راست می گفتی فلانی ! بویی از عشق در من نیست ...
حرف از آن نیز نه کار من که شایسته ی من نیست ...
چه برسد به نوشتن ...
تو می دانی ...
که این دست نوشته ها نیز جز اعلان عمومی تنهایی و جلب نظر دیگران برایم نیست ...
تو که می دانی ...
این نوشته نه دیگر نوشته ی من هم حتی نیست اما دلتنگم فلانی ...
در قاعده نمی گنجد کلماتم ....
وزن نمی گیرد این بار کلامم ...
اما دلتنگم ...
دلتنگ تو ...
در پناه او ...
سلام
مقدسی
بیا
با سلام
اگر میخواهید آدرس وبلاگ خود را رایگان عوض کرده
و با پسوند دات کام مطالب وبلاگ خود را ببینید و به دوستان خود معرفی کنید به سایت
WWW.33IR.Com
بروید و یک نام کوتاه در صفحه اول انتخاب کرده و در صفحه بعد آدرس وبلاگ خود را بدهید و.... از امکانات رایگان ستفاده کنید
ثبت دامنه رایگان داتکام برای اولین بار در ایران
سلام
این فضایی که ساختی اگر آیینه ی دل شماست تبریک میگویم
زیباست
لام خوبی بانو
کجایی با معرفت دلم رات یه ذره شده ٫ یه سر بیا وبلاگم
سلام
بسیار زیبا و رویایی
سلام
من از نفس افتاده هستم
من قصد دارم تازه به جمع شما بپیوندم
اگه می پزیرید منو لینک کنید و خبر ذهید
من همیشه نوشته هاتو میخوندم و میخونم
این فرشته کوچلوی خوشگل که خم شده ستاره میریزه پایین هم کمرش خشک شد هم دستش درد گرفت نمی خوای آپ کنی ؟
chera hich vaght sar nemizani ?
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم