در غربت مزار خودم گریه ام گرفت
از زخم ریشه دار خودم گریه ام گرفت
وقتی که پرده پرده دلم را نواختم
از ناله ی سه تار خودم گریه ام گرفت
پاییز می خزد و تو لبخند می زنی
اما من از بهار خودم گریه ام گرفت
یک تکه آفتاب برایم بیاورید
از آسمان تار خودم گریه ام گرفت
رنگ های نوشته هات افتضاحه دوست عزیز! هیچی معلوم نیست
دلم اندازه این ابرا گرفته عشق تو خنده از این لبها گرفته چی بگم هر چی بگم فایده نداره غم عالم توی قلبم جا گرفته بین ما هی چی بوده تمام شده عشق این دوره چه بی دوم شده کسی که زندگیشو باخته تو نیستی اون که با رنگ ریا ساخته تو نیستی اون منم تنها ترین تنهای دنیا اون که خوب و بدو نشناخته تو نیستی بین ما هر چی بوده تمام شده عشق این دوره چه بی دوم شده
کیمیام یه کیمیا ی تنها که میخواد تنها بمونه خیلی وقته که نوشته هات رو میخونم اما جرئت نداشتم که پیام بذارم
این کیمیای تنها و دلشکسته ازت میخواد که تنهاش نذاری بیا و یه دوستی خوب با هم بسازیم
بیا تا این آخر عمری خوشحال باشم و خوشحال بمیرم
نوشته هات قشنگه
خیلی حرفات شبیه حرفای دل منه
البته من نمیتونم مثه تو خوب حرف بزنم
دلم میخواد یه وبلاگ بسازم و با هم دوست شیم
وقتی ساختم حتما بیشتر بهت سر میزنم
گویند از راه گوش مستی نمیشود
من یا حسین(ع) میشنوم و مست میشوم
یا حسین(ع)