دلی از جنس هزار توی زندگی
دلی دریایی اما با دلی از جنس
صبح
نوشتم و خواندم
گذشتم و به گذشته خطی قرمز راندم
تا دیگر دلم دریایی نشود
آری
نوشتم که چه بر من آمد
و باز هم خواهد آمد
کشته شدن لحظه را
رخصتی برای دوست داشتن دانستم
هیچ نمی دانستم خود روزی
رخصتی می شوم
برای گذر لحظه ها
خنده ام نمی اید
شاید سوار بر شب
بخوانم و بازهم بگویم
از ما گذشت
سلام دوست من
وبلاگ بینهایت زیبا و پر از احساسی داری
من که مشتری نوشتههات شدم
مرتب سر میزنم
موفق باشی
WOW .... Salam Banooye Aziz . Man Injaro Emrooz Peyda Kardam ... Neveshtehatoon Vaghean Zibast