من امروز مُردم...

من امروز مردم...بله امروز اولین سالگرده مرگ منه.تعجب اوره ولی واقعیت داره...ساله پیش
 
من تو یه. همچین روزی مردم. زمستون بود .هوا هم زیاد برفی نبود.زیاد سردم نبود.یادمه یه

روزه خیلی معمولی.چه کسی می تونست فکر کنه که من بمیرم .حداقل من انتظار چنین چیزی را
 
نداشتم...نه اشتباه نشه می دونم که همه ی شما می دونید مرگ هست اما من منتظر نبودم.یه
 
زمانه دیگه .فردا پس فردا یا روز های دیگه.اما حالا برای مردنه دوباره. وقت زیاد دارم
........اه
 
اگر امروز زنده بودم...چه چیزهایی که عوض نمی شد .نمی دونم شاید می رفتم بیرون و با بچه ها

برف بازی می کردم بدون اینکه مواظب دستام باشم تا یخ نزنن .یا ادم برفی می ساختم بدونه اینکه

از سرما خوردن بترسم ؟...........اه اه برای من دیگه فرقی نمی کنه چون یک ساله که من
 
مردم.اگر می دانستم که ان روز خواهم مرد هیچ وقت عصبانی نمی شدم: که صداشو کم کنید

 می خوام روز نامه بخونم. ببخشید موضوع روزنامه ها همیشه تکراری بودن .عذر می خوام اگر
 
می دانستم روزنامه را رها می کردم و اسمان شهر را تماشا می کردم و هیچ وقت .... افسوس

اگر می دانستم..........چه قدر هوای اون روز خوب بود .کاش اون روز کاره تازهای انجام

 می دادم اما و اما که... دیر شد.........اگر می دانستم برای هدیه به انان که دوستشان می داشتم
 
شاخه گلی از صمیم قلب تقدیم می کردم و فریاد زنان به انها می گفتم که چه قدر دوستشان

دارم .بشنوید صدایم را من دوستتان دارم...ولی افسوس که......حتماً پدر و مادرم را می دیدم و به
 
انها می گفتم که چقدر دلم برایشان تنگ شده و برای تمام دعواهای بیهوده ام از ان ها عذر

 می خواستم. من فرزند بدی نبودم اما باز هم بعضی وقتها نا خلفی می کردم.اخه وقتی زنده بودم

همیشه فکر می کردم که من بیشتر می دونم... کسی هست که این جوری فکر نکنه؟.......... اه


اه دوستای عزیزه من چه قدر زود فراموشم کردید من فقط یک ساله که از روزه مرگم گذشته.

می خواهم بدونم که امروز کدومتون یا اصلا چند نفر از شما به پدر و مادرم تسلیت می گین؟....
 
ایا به یاد خواهی داشت که من امروز مردم یا همه ی شما مشغولین و فرامو ش خواهید کرد نبودم
 
را باشه اگر از یاد بردید مرا. عصبانی نمی شوم شاید الان... از زندگی .از این اون غیبت

 می کنید. کی ازدواج کرده؟... کی جدا شده؟ ... برای کی خواستگار اومده؟... یا حتی قیمت دلار
 
امروز چند شده؟ ... کی به کی قرض داده؟ ... و کی ور شکست شده؟... اخه دوستای من همیشه

چیزهایی برای گفتن داشتن....
برف امسال خیلی سفیده . وقتی که من زنده بودم به این اندازه سفید
 
نبود یا شاید هم سفیدتر از حالا بوده ولی من نتوانستم بفهمم درخشش ان را ..........مثل شما که
 
حالا زنده اید..................

راستی یادم نرفته من یه دوست قدیمی داشتم.. یه دوست خوب او بهترین دوست سالهای زندگی من

بود.شاید هم فقط من بودم که اینگونه فکر می کردم... میانه رقابت کاری همیشه می خواستم بهش

بگم که تو بهترین دوست من هستی نمی دونم یادم رفت بگم ولی حالا خوب می فهمم که دیر کردم..

 
دوست قدیمی من یه روز مهمون اومد البته سره قبرم. گل اورده بود ... در هالی که چشمانش
 
نمناک شده بود گفت :معذرت می خوام من روزه مرگت کنارت نبودم ...گریه می کرد و یکی یکی

خاطرات دوستیمان را به یاد می اورد. من هم می خواستم بگم که ازش ناراحت نیستم. شاید من

هم برای خیلی از چیزها دیر کرده ام اما .........دوست من از نبودم عذاب نکش اصلا بهتره

دوست تازه ای پیدا کنی .یادت نره این بار دیر نکنی وهیچ گاه فراموش نکن که معلوم نیست روزها
 
چه سرنوشتی را برایت به ارمغان بیاورند...............پدر و مادر و دوستان عزیزم برای من

ناراحت نشوید من خوبم.خیلی خوب .می دانم که یک روز خواهم دید شما را...چه زمانی

 نمی دانم .و شما هم نخواهید دانست. اما یک روز حتماً............
من برای روز دیدار

حاضرم ... یا شما؟ حاضرید ؟ برای اینکه بگویید کاش می توانستم ؟ اصلا ادم برفی هایی که باید
 
می ساختین ساختین یا نه؟...فردا شاید برفی وجود نداشته باشدو یا به جای برف شما نباشی؟ به
 
کسایی که باید می گفتین. گفتین که چه قدر دوستشا ن دارید؟ ایا فردا می توانید این کار را انجام

دهید؟ایا فردایی خواهی داشت ؟ من که به موقع نتونستم بفهمم . یا شما؟ خواهی فهمید قبل از

انکه دیر بشه....................؟

                                                                                                          زمستان۱۳۸۳

                                                                   
                                         تقدیم به همه ی انان که هنوز زنده اند


                                                                         اگر امروز روزمرگ شما بود دوست

داشتید چه کار.........؟





                           

نظرات 2 + ارسال نظر
پژمان یکشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 12:15 ب.ظ http://www.sportboy.blogsky.com

سلام وب لاگ جالبی داری خیلی قشنگ مینویسی بهم سر بز ن موفق باشی

پژمان سه‌شنبه 8 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 07:36 ق.ظ http://www.sportboy.blogsky.com/

اسکل یعنی چی نمی زاری کپی کنیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد