اینروزا احساس می کنم
که دیگه درد نبودنت رو نمیشه تحمل کرد.
حتی اگه بخوام هم دیگه نمی تونم .
نه نمی تونم .. آخ خدا ، خیلی خستم ..خیلی....
تک فرشتهً وجودم،
اگر چه از تو دورم ،
اما ریسمان محبت تو را به من وصل کرده است.
پادشاه سرزمین تنهاییم،
تک نوازندهً غربت دور اندازهً وسعت تنهاییم
<دوستت دارم>>
به اندازهً همهً آن روزهایی
که حسرت نبودنت دیوانه ام کرده بود
<< دوستت دارم >>
کاشکی دوست داشتن نشان دادنی بود
تا به تو نشان می دادم که چقدر
<< دوستت دارم>>
شاید این آخرین ترانه ام باشد
و شاید مهربانترین قسمت اندیشه ام ....
گم شده است همه نقشه هایم ...
خود را کودکی حس می کنم
که میان اسباب بازیهایش گم شده است ...
همیشه دلم می خواست
که بذر محبت درباغچه خانمان بکارم و عشق درو کنم ...
می بینی ؟ لحنم چه ساده شده است ؟
ذهنم خسته است و چشمم تمنای خواب دارد ...
نه خواب آشفته !
ای کاش می شد به دوردستها سفر کنم
با کسی که دلش از سنگ نمی شد ...
کاش می شد با کسی کنار آتش بایستم
که دلش برف زمستان نبود ....
کاش مرا کسی با خود می برد ... .. ..
کاش دلم ناامید نمی شد ..
کاش تو هم مرا تنها نمی گذاشتی ...
کاش از سر بیقراری واژه هم از من فرار نمی کرد
|
نمیدانم تو میدانی
دل من در هوای دیدنت بی تاب گردیده
، سراپای وجودم آب گردیده
نمی دانم تو میدانی
ز هجرت دیدگانم پر ز خون گشته
، درون بسترم همچو شمع می سوزم،
برای دیدن رویت دو چشم اشکبارم
را به روی ماه می دوزم
. نمی دانم تو می دانی
درون بسترم من سخت می گریم
و اکنون در فضای خاطرم می پیچد که
بی تو می میرم
برای من زندگی ودنیا ومردمان همه هیچند .
زیرا جز آنچه مال اوست
چیزی ازجهان نمی خواهم ....
ببین، ای رهگذر،
هرچه راکه یادگاراو نیست یکسره به تو
می بخشم ...
چقدربه خود رنج می دهم
تا گیسوانم را بیارایم
وعطرهای گرانبها برتن زنم
وجامه های دلپذیربپوشم
تا در نظرش زیبا جلوه کنم ...
ولی اینهمه چیزی نیست ،
اگر می بایست برای خاطر او
روز و شب آسیا بگردانم ،
وپاروبزنم وسینه زمین را بشکافم ،
باز لحظه ای در این راه درنگ نمی کردم .
تنها ای خدایان ،
کاری کنید که او خود بدین
عشق سوزان من پی نبرد،
زیرا،آنروزکه بداند دل من براستی درگرواوست ،
در پی دلداری دیگر خواهد رفت !...
مادر:ای مهربان دلم برایت تنگ شده است.
عاشقانه هایم را به سویت می فرستم
تا تنها تو بخوانی با صدای بلند
تا همه بدانند از دلتنگیهایم نیز مینویسم
اما نه دل تو نازکتر از انست
که طاقت دلتنگیها را داشته باشد
می خواهم همه حرفهای دلم را برایت بگویم
بشنو ای خوشه چین عمرم .
تو باید همیشه باشی سبز عاشق مهربان
وتا ابد نامت بر آواز دل وزبانم !
تو برای شنیدن دل واژه های من
تنها ترین عاشقی
آخر حرفهای یک عاشق را
تنها و تنها یک عاشق می داند
و بس آخر عشق من تو مادر!
ولی مادر جان!
نمی دانم بعد از تو کیمیای عشق و امید
را در کدام وادی آرزوها جستجو نمایم
بیا تا زمستان خنده های بی پایانم
به شکوفایی مجدد برسد
و بهار گریه هایم خزان شود
گل سرخ : عشق آتشین مرا بپذیر
غنچه گل : برای نخستین بار قلبم بخاطر تو لرزید
گل میخک : قلبم را به تو تقدیم می کنم
گل شقایق : زندگیم فقط بخاطر عشق توست
گل بنفشه : همیشه بیاد من باش
گل اطلسی : نمی دانم مرا دوست داری یا نه
گل محمدی : ترا از صمیم قلب می پرستم
گل شب بو : در شب مهتاب رویت را می بوسم
گل همیشه بهار : عشق تو برای همیشه در قلب من رخنه کرده
گل داودی : از صدای دلپذیر تو لذت می برم
گل اشرفی : این هذیه را از من بپذیر
گل اقاقیا سفید : عشق پاک ، نتیجه ازدواج و خوشبختی
گل میمون : یک بوسه می خواهم نه بیشتر
گل یخ : از عشق تو نا امیدم
گل لادن : گاهی از من یاد کن
گل سفید : می سوزم و می سازم
گل مینا : بی وفا به دلداده خود رحم نکردی
گل کاملیا : فداکاری در راه عشق خوشبختی می آورد
گل زرد : از تو بیزارم.
گل نسترن : شهرت را بر عشق رجحان دادی
گل ساعتی : در واپسین دم زندگی ، خوشبختی تو را می خوهم
گل پژمرده : افسوس که بهای عشقت را ناچیز پنداشتم
گل مریم : بپاکدامنی تو درود می فرستم
گل کوکب : چرا بیهوده قلبم را افسرده می سازی
گل رازقی : شفا و بهبودی ترا آرزو دارم
گل لاله : تو که دل مرا غم زده می خواهی ، این من و این دل دردمند من
گل سنبل : تو به منزله باغ پر گلی هستی که دلداگان را از تو نتیجه ای نیست
گل بیدمشک : اگر می سوزم و خاکستر میشوم ، گناه از بخت نا مساعد من است ، ترا می بخشم.
گل رازیانه : هر چند در کنارم نیستی ولی گناهت در تنهایی مونس منست
گل ناز : ناز و دلبری جامه ایست که بقامت تو دوخته اند
گل یاسمن : دستی استکه دامن دلدار می گیرد و زبانی است که تمنا می کند.
گل یاس : از من نخواه که جز راستی سخن گویم ، من شیفته تو هستم.
گل چای : بختم بیدار و طالعم میمون است
گل هرزه : حساس و مو شکافم و بر عشق گذشته حسرت می خورم
گل حنا : بیشتر از این دیگر فریب ترا نمی خورم
گل شیپوری : بتو اطمینان میدهم که جنجال حسودان در عشق ما اثری نخواهد داشت
گل مروارید : این آواز حزین دلداده ایست که برای آخرین بار سخن میگوید
گل سوری : عزیزم با من مهربانتر از گذشته باش
گل عباسی : تو مایه امید و سرچشمه آرزوهای منی
گل شمعدانی : عشق لازمه زندگی ست و بدون عشق نمیتوان زنده بود
گل نرگس : خود را این همه سزاوار عتاب نمی بینم ، دلم از نامهربانی های تو بستوه آمده است.