دور یا نزدیک.....

دور یا نزدیک راهش می توانی خواند

 هرچه را آغاز و پایانی است

حتی هرچه را آغاز و پایان نیست

زندگی راهی است 

 از به دنیا آمدن تامرگ

شاید مرگ هم راهی است

راهها را کوه ها و دره هایی هست 

 اما هیچ نزهتگاه دشتی نیست

هیچ رهرو را مجال سیر و گشتی نیست

هیچ راه بازگشتی نیست

بی کران تا بی کران امواج خاموش زمان جاری است

زیر پای رهروان خوناب جان جاری است

آه 

 ای که تن فرسودی و هرگز نیاسودی

هیچ آیا یک قدم دیگر توانی راند؟

هیچ آیا یک نفس دیگر توانی ماند ؟

نیمه راهی طی شد اما نیمه جانی هست

باز باید رفت تا در تن توانی هست

باز باید رفت

راه باریک و افق تاریک 

 دور یا نزدیک.....


 

نظرات 2 + ارسال نظر
نسرین جمعه 3 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 12:38 ق.ظ http://www.nasringoli.blogsky.com

من دلم خیلی پره از همه آدم ها بدم می یاد آدم از اون کسی که انتظار خیانت نداره ولی بهش خیانت می کنه خیلی زیبا نوشتی موفق باشی!

اسماعیل جمعه 3 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 12:47 ق.ظ http://abiyeeshgh1.blogsky.com

سلام . وبلاگ قشنگیه . اگه با تبادل لینک موافقید خبرم کنید
. بای

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد