تو را آرزو نخواهم کرد
هیچوقت!
تو را لحظه ای خواهم پذیرفت
که خودت بیایی...
با دل خود ، نه با آرزوی من...
عاشقت خواهم ماند بی آنکه بدانی ...
دوستت خواهم داشت بی آنکه بگویم ...
درد دل خواهم گفت بی هیچ کلامی ...
گوش خواهم داد بی هیچ سخنی ...
در آغوشت خواهم گریست بی آنکه حس کنی ...
در تو ذوب خواهم شد بی هیچ حرارتی !!!...
این گونه شاید احساساتم نمیرد
تا بودی
گنجشک مستی را می ماندم
که روز و شب عاشقانه میسرودم!
یک پا شاعرک شده بودم برای خودم!
از وقتی رفته ای نقاش شده ام
روز و شب درد میکشم
هر کجا هستی شاد باشی عزیز دیروزهایم
بود و نبودت برکت بود برای دلکم!
ببین چه هنرمندانه دلتنگی هایم را پشت خنده های بلند
پنهان کرده ام!
" من! "
پ.ن: من رسماً تخته هام کم شده خودم میدونم نمیخواد بگید! دیوونه گی هم خودش یه هنر بزرگه!
از حال من نپرس
مثل تف سربالاست احوالِ این روزهایم!
میان ِ بگویم یا نگویم
بفهمی یا نفهمی اسیرم ... این روزها
" من دلم برایت تنگ شده! "
آنقدر زیاد
که در دلِ تاریک شب
بی روزنِ نور هیچ امیدی
تنهای تنها
در سکوت
درد میکشم نبودنت را
نداشتنت را
و دردناکتر این که نمیدانم میخواهمت یا نه!
از که باید بپرسم
آن روزهایمان
بودن هایمان
عاشقانه هایمان
حقیقت بود یا خیال؟!
من چه کنم نازنینم!
از که بپرسم
که تو دیگر نیستی
که
جاده ای که رفته ای یک طرفه بود ...
پ.ن: خیلی سخته یه عالمه حرف بیاد نوک زبونت که بگی که سبک شی اما همه اشُ قورت بدی که نگی که تنهایی درد بکشی ...
حرفهای دلم انگار برایت تکراری شده
که به آنها گوش نمی سپاری
زین پس
قصه غصه تنهاییم را
تنها
به گوش آدم برفی خواهم خواند
تا با آمدن بهار
آب شود
.
.
.
نباشی تو دنیا می خوام نباشه
این روزگار روزگارش سیاشه
دلم واسه کی جز خودت فدا شه
نباشی تو دنیا می خوام نباشه
عشق تو آبروی من
داشتنت آرزوی من
اسم قشنگت با یه بغض
همیشه تو گلوی من
جز تو کسی رو ندارم
سر روی شونش بذارم
خودت می دونی نازنین
که من چقدر دوست دارم
نباشی تو دنیا می خوام نباشه
این روزگار روزگارش سیاشه
دلم واسه کی جز خودت فدا شه
نباشی تو دنیا می خوام نباشه
احساساتم نــــم کشیده است ... انگار برای گفتن چیزی ندارد ... هر چه صدایـــش می کنم ساکــت است ... با هیـــچ کدام از این عابر ها کاری ندارد ... شاید مریـــض شده اند ... تو هیـــچ دکتری می شناسی؟ ... نه ...! اصـــلا بی خیال! این طوری بهتر است ... وقتی ساکـــت یک گوشه بنشیند و مزاحمتــی ایجاد نکند ... خیـــالم راحت تر است ... بهتر می توانـــم به آینده فکر کنم ... بدون هیـــــــــچ احـــــســـــــاســــــــ ی ... می دانی ... افکارم ورم نکرده اند ... گره خورده اند ... گاهی فکر های زیادی هست که منتظرند نوبتــشـــان شود ... ولی من هیچ اولیتی برایشان ندارم ... همه با هم در ســرم می پیچند و یک دفـعــــــــه ... گره می خورند ... به هر حـــال امروز یک عالــمه حـــس شـیــرین دارم ... می تـــرســـم همه را با هم بخورم ... مبـــادا دلم را بزند ... بهتـــر است جیره بندی شان کنم ... هـــشــــت ماه وقت لازم دارم تا تمام این شیرینی ها را بخورم ... نگران نباش سعی می کنم مریض نشوم ... مراقبم ... تــــــــــو با من بــــــــاش ... و سعی کن ، دردســــری درست نکنی ... تا مجبور شوم مثل آشغال پرتت کنم بیرون ... آخر می دانی ... احســـاســــاتـــم نــــــم کشـــیـــده ... می دانــــــی که ... احساساتم درد می کند ... افکارم ورم کرده اند ... انگار هر روز کسی چاقویی تیز را تا دسته در من فرو می کند ... و من سگ جان تر از آنم که بمیرم ... دلم چینی بند زده ایست ... که هر روز می شکند و خردتر می شود ... باشد که پودر شود ... هر حرکتی که می کنم اشتباه است! انگار روی شیشه خرده راه می روم... می خواهم شخصیتم را بشویم! چیزی نمی یابم... انگار محو شده ام ... ! دلم تنگ است دلم برای خنده هایم تنگ شده!!! امروز لبانم به خطی صاف تبدیل شده اگر بخواهم خنده را به آن بنشانم باید کنار لب هایم را جر بدهم ...! خون می ریزد...! من می ریزم...! |
می دانی چند بار
از فکر من گذشته ای ؟!
فقط یک بار
چون دیگر هر گز
از خیالم نرفته ای !
Celine Dion - I Love You
I must be crazy now
Maybe I dream too much
But when I think of you
I long to feel your touch
To whisper in your ear
Words that are old as time
Words only you would hear
If only you were mine
I wish I could go back to the very first day I saw you
Should've made my move when you looked in my eyes
'Cause by now I know that you'd feel the way that I do
And I'd whisper these words as you'd lie here by my side
I love you, please say
You love me too, these three words
They could change our lives forever
And I promise you that we will always be together
Till the end of time
So today, I finally find the courage deep inside
Just to walk right up to your door
But my body can't move when I finally get to it
Just like a thousand times before
Then without a word he handed me this letter
Read I hope this finds the way into your heart, it said
I love you, please say
You love me too, these three words
They could change our lives forever
And I promise you that we will always be together
Till the end of time
Well maybe I, I need a little love yeah
And maybe I, I need a little care
And maybe I, maybe you, maybe you, maybe you
Oh you need somebody just to hold you
If you do, just reach out and I'll be there
I love you, please say
You love me too
Please say you love me too
Till the end of time
These three words
They could change our lives forever
And I promise you that we will always be together
Oh, I love you
Please say you love me too
Please please
Say you love me too
Till the end of time
My baby
Together, together, forever
Till the end of time
I love you
I will be your light
Shining bright
Shining through your eyes
My baby
ترجمه:
برای زمزمه کردن در گوشهایت
کلمات گاهی بسیار قدیمی به نظر می آیند
کلماتی که تو تنها خواهی شنید
اگر تو تنها مال من باشی
من آْرزو می کنم که می توانستم به اولین روزی که تو را دیدم برگردم
شاید ما باید حرکتمان را از لحظه ای بسازیم که تو در چشمهای من نگاه کردی
چرا که حالا می دانم که تو همان احساس مرا داشتی
و من این کلمات را در گوش تو زمزمه خواهم کرد همانطور که کنار من دراز کشیده ای
عاشقت هستم، لطفا بگو
که تونیز عاشقم هستی، این سه کلمه
آنها می توانند زندگیمان را برای همیشه تغییر دهند
و من به تو قول می دهم که ما همیشه با هم خواهیم بود
تا آخر زمان
پس امروز ، من عاقبت میل عمیقی در درونم یافتم
برای قدم زدن به سوی تو
اما بدنم نمی تواند حرکت کند زمانی که به تو می رسم
درست مانند هزاران بار قبل
سپس بدون کلامی او این نامه را به دستم داد
خواندم و آرزو کردم که اینها راهی به قلبت باز کند، که می گفت
اشقت هستم، لطفا بگو
که تونیز عاشقم هستی، این سه کلمه
آنها می توانند زندگیمان را برای همیشه تغییر دهند
و من به تو قول می دهم که ما همیشه با هم خواهیم بود
تا آخر زمان
خب ممکن است که من ، من نیاز به یک عشق کوچک داشته باشم
و ممکن است که من ، من نیاز به توجه کوچکی داشته باشم
و ممکن است که من، ممکن است که تو که تو که تو
نیاز به کسی داشته باشی که در آغوشت بگیرد
اگر اینطور است تنها بخواه و من آنجا خواهم بود
عاشقت هستم، لطفا بگو
که تونیز عاشقم هستی، این سه کلمه
آنها می توانند زندگیمان را برای همیشه تغییر دهند
و من به تو قول می دهم که ما همیشه با هم خواهیم بود
تا آخر زمان
آه عاشقت هستم
لطفا بگو که تو نیز عاشقم هستی
لطفا لطفا بگو
بگو که تونیز عاشقم هستی
تا آخر زمان
عاشقت هستم
من نوری خواهم بود
که به روشنی می درخشد
در میان چشمان تو می درخشد
دلبندم...