خانه عناوین مطالب تماس با من

تنها برای تو می نویسم

تنها برای تو می نویسم

درباره من

1-سلام ، من نه فرشته ام و نه از جنس آسمون ، و نه به قول اون نویسنده معروف یک کلوخ تیپا خورده ، من فقط یه آدمم ، یه آدم که گاهی زیادی مهربونه گاهی زیادی حساسه و گاهی هم زیادی مغرور ، آدمی که دوست داره همه رو دوست داشته باشه و با همه زلال باشه ! اما افسوس که آدمای دیگه گاهی این چیزا رو حس نمی کنن !! کاش خدای اون بالاها آدمایی رو سر راه هم قرار بده که حرف همو بفهمیم ، به یه چیز بخندیم، به یه چیز اشک بریزیم، و فهم و ادب و ایمان چاشنی صداقت کلاممون باشه . به همون خدای آسمونا اینا شعر نیست شعار نیست لااقل برای من نیست اینا از عمق وجود م بلند میشه بس که دیوار دلم کوتاه اس،هرکه از کوچه تنهایی ما میگذرد،به هوای هوسی هم که شده،سرکی میکشد و میگذرد . . . 2- در مورد وبلاگم ... به یادگار برای کسی که نه! برای به یادگار ماندن برای روزهای نیامده ی فردا می نویسم تا یادم نرود آنچه که بودم. چیزی نیست جز دل نوشت های من. صفحات وبلاگم چیزی شبیه لایه های درونی روحی و شخصیتی من است ٬ از همان لایه های پنهانی که ۱۰۰ سال یکبار میل به بروزشان در جایی غیر از اینجا میکنم! شاید اگر شخصی که مرا از نزدیک دیده وبه ظاهر می شناسد یکی از نوشته هایم را مقابلم بلند بلند بخواند و سوال پیچم کند من همزمان بلند بلند بخندم و همه چیز را انکار کنم! و بپرسم این مزخرفات را چه کسی نوشته! 3-در مورد تولدم... متولد 56/02/14 هستم از 26 سالگی شروع به نوشتن کردم و دوست ندارم ویرایش کنم زن زیبائی نیستم موهائی دارم سیاه که فقط تا زیر گردنم می‌‌آید و نه شب را به یادت می‌‌آورد نه ابریشم نه سکوتِ شاعرانه نه حتی خیال یک خوابِ آرام پوستِ گندمی دارم که نه به گندم میماند نه کویر و چشم هائی‌ که گاهی‌ سیاه میزند گاهی‌ قهوه ای دست‌هایم دست هایم مهربانند و هر از گاهی‌ برایِ تو به یادِ تو به عشقِ تو شعر می‌‌نویسند مرا همینطور ساده دوست داشته باش... . . ۳- در مورد تو ... این منم که تو را می خوانم نه پری قصه هستم در آفاق داستان و نه قاصدکی در یک قدمی تو کسی که همواره به یاد توست سالهاست با رودخانه و آسمان زندگی می کنم برای کفتران چاهی دانه می ریزم و ماه را به مهمانی درختان دعوت می کنم این تویی که مرا در تمام لحظات می بینی می نویسم تا تمامی درختان سالخورده بدانند که تو مهربانترین مهربانی پس آرام و گرم می نویسم دوستت دارم ۴- حرف دل ... زمانی کودکی را فهمیدیم که بزرگ شده بودیم ××× و حرف را زمانی درک کردیم که جز دروغ چیز دیگری برای گفتن نداشتیم ... ادامه...

پیوندها

  • بانوی ماه تنها
  • شب تولدمن
  • .dadashreza.
  • .....عشق آتشین.....
  • عشــــــــــــــــــــــق آسمانـی مــــــن
  • هم زبون تنهایی ها
  • داستانک
  • پسرک تنها
  • ۞ مجله دوستی ۞
  • !خاطرات و خطرات
  • http://www.lostlord.com/
  • http://www.hermionejoon.persianblog.com/
  • تردید
  • http://ebham.blogfa.com
  • من و هزار تو
  • http://khodkar.blogsky.com/
  • تیکه سنگ
  • با نمک
  • http://www.doroghcity.blogsky.com/
  • ذهن بیمار
  • گوسبندانه
  • این حرفا رو فقط باید نوشت
  • خزونه
  • یـاس سفیـد
  • دیگه نمیخوام بنویسم
  • http://cartoons.blogsky.com/
  • صخره
  • روزهایم برفی است
  • موزیک
  • داستانهای غیرحرفه ای
  • رویای شیرین
  • زیباترین آرزوها کدوماست ؟
  • بهترین دانلودها
  • غریبه آشنا
  • arxanet
  • گلهای داودی
  • فقط کمی برای خودم
  • شهر ارواح
  • آموزش کامپیوتر وترفندهای موبایل
  • عاشق دل شکسته
  • دل آرام
  • یاس رازقی
  • .:Friends:.
  • عشقولانه
  • Painkiller
  • انجمن جامعه‌شناسی تهران
  • prince
  • پرنده های قفسی
  • تو خالی
  • چای پر رنگ
  • به جک دونی خوش اومدین
  • خوش آمدید
  • بازی روح
  • حرفهای یک کمی تازه
  • یکی دیگه
  • سپیده صبح
  • حرف دل
  • ستاره تنها
  • اینترمیلان
  • تنها بی تو
  • من و هزار تو
  • تنهای تنها
  • سکوی قرمز
  • http://guilty.blogsky.com/
  • بهزاد منفرد
  • شنگل
  • من و بارون
  • یادداشت های یک دلقــــک
  • کتاب داستان
  • معرفی سایت های ایرانی
  • بارانک
  • دنیای کوچیک یه دیوونه
  • دریچه
  • آدینه بوک
  • هیئت چشم انتظاران (حرم آقا زید ابن علی)
  • حضرت عشق
  • با دست های عاشقت، آنجا، مرا مزاری بنا کن
  • http://sunset.blogsky.com/
  • بیکار بودم امدم وبلاگ زدم
  • نوشته های یک روح تنها
  • اوهام
  • حوصله ام سر رفت
  • فکر و قلب
  • منم میتونم برای تو بنویسم
  • کرگدنها هم عاشق میشوند
  • یک دقیقه برای خودم!!...
  • arash
  • پرچین
  • ساحر
  • برنامه نویسی
  • یاس وحشی
  • آخرین آرزو
  • دختر شب
  • روزهای بارانی
  • لحظه های دیوانگی
  • عشق طلایی
  • غریبه آشنا
  • پسری در راه...
  • تمام نوشته هام
  • سازوآواز
  • خواب سیاه
  • نوشته های چند گیلاس
  • اسپرمی مجهول و عوضــی
  • اگه بخوای دریا رو بیاری رو کاغذ...
  • هیچ چیز
  • تنها برای تو می نویسم
  • ۞ به انتظار دیدنت ...........
  • رویای زندگی من
  • یادی از من و دوستــــــــــــــــــام
  • پرواز را دریاب پرنده رفتنی ست ...
  • روزنوشت دل تنگم
  • عـــطر خاکـــستـری هــوا
  • وبلاگ رسمی انجمن زن ذلیلان جوان
  • انفرادی !!!!
  • کلبه مهربونی
  • در دست های من واژه ای ست
  • دلسوخته
  • سیاهپوش عشق
  • عرفان مولانا
  • روز های زندگی
  • دریای آرام دل
  • فریاد از سکوت
  • سبک جدیدی از زندگی
  • باران ببار جرعه نابی به کام عشق
  • سکوت اسمان
  • ::. بغض شکسته .::
  • mohammad ali khodaparast
  • سحرنزدیک است
  • گلچین دانش
  • آلبوم عکس
  • ایکاروس
  • آموزش علم رباتیک
  • اهل هوا
  • باغ داستان
  • عشق یعنی ۰۰۰
  • Să㍍ăňħăïĕ
  • پلگافه
  • !!!!!!!!!!!!!!شوخی!!!!!!!!!!!!!!
  • :.*.:. کوچه ی بن بست و دختری با لبخند صورتی .:.*.:.
  • برنامه نویس
  • خاطرات یک کلاهزرد
  • دایره المعارف بی نزاکتی
  • فتو بلاگ نور
  • سحر
  • .::شیاطین سرخ پوش...Red Devils ::.
  • جمعه شبها بی قرارم
  • رز صحرا
  • شکوفه یاس
  • نوشته های من خودم و مسعود
  • آنتی گون
  • نوپا
  • آرام دل ۰۰۰
  • قصه شهر سکوت
  • قصه شهر سکوت...
  • شخص ثالث
  • (( ای کاش سرنوشت اشتباه می نوشت ))
  • میعاد گاه عشق
  • یه کوچولو حرف
  • Adiabatic
  • آدمها رو عشقشون پا میذارن آدمها آدمو تنها میذارن
  • ناهه ودکتر ژیواگو
  • سوشیانت
  • تو مرام ما نه نفرین جایی داره نه دروغ
  • یادداشتهای پراکنده ای یک مهاجر
  • *::::: کی میدونه عشق یعنی چی :::::*
  • چرا کسی نمی زاره من چشاشو در آرم
  • e30(اسی)
  • من تو عشق(هفته آخر)
  • پالیز
  • بوالفضول الشعرا
  • لحظه های هستی ام
  • لحظه های ناب و حقیقی(موبایل و ارتباطات)
  • تپشی مجروه
  • سیاورشن
  • نشریه خصوصی مهدی جمالیان
  • پرستوی مهاجر
  • خنده بازار
  • مجموعه مقالات محمد افقری
  • دل سوخته
  • انجمن سینمای جوانان ایران
  • دختر پسرا
  • کد آهنگ برای وبلاگ
  • http://www.lirya.mihanblog.com/
  • زنجیر عشق
  • در آغوشم خواهی ماند
  • قرمـــــــــــــــــــــــــــــــز
  • نغمه
  • عا شق ترین عاشق
  • MAX PAYNE
  • سیاه نامه
  • گرگ بارون دیده
  • آهوی زیبای من
  • thinkandheart
  • چشمان افسون
  • ...بـا خـاطـرات خـمیـده
  • دختر سرزمین باران
  • آماتور ها خوشبختانه به بهشت نمی روند
  • عشق و حال ( نوشین گلم )
  • آنجلینا (عشق من)
  • حرفهای مانده در دل (هومن)
  • نسرین جونم
  • از همه چیز و همه کس
  • تنها ترین گناه
  • عشق صدای فاصله هاست
  • .:: قهرمان فراموش شده ::.

دسته‌ها

  • دل نوشته 112
  • بدون شرح 18

جدیدترین یادداشت‌ها

همه
  • چهل سالگی...
  • زنها اینگونه میمیرند...
  • تقدیم به تمام پدران مهربون...
  • ﺑﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﺳﺮﺯﻣﯿﻨﻢ...
  • .
  • ...
  • [ بدون عنوان ]
  • مادرها هر گز نمی میرند ...
  • سال نو مبارک ...
  • تنها سهم او...

بایگانی

  • خرداد 1396 1
  • اردیبهشت 1396 1
  • اردیبهشت 1395 1
  • شهریور 1393 1
  • تیر 1393 1
  • خرداد 1393 1
  • اردیبهشت 1393 1
  • فروردین 1393 2
  • بهمن 1392 1
  • دی 1392 2
  • آذر 1392 3
  • مهر 1392 3
  • شهریور 1392 1
  • خرداد 1392 1
  • فروردین 1392 1
  • اسفند 1391 4
  • بهمن 1391 1
  • دی 1391 3
  • آذر 1391 1
  • آبان 1391 7
  • مهر 1391 3
  • شهریور 1391 2
  • مرداد 1391 8
  • تیر 1391 20
  • خرداد 1391 4
  • اردیبهشت 1391 2
  • فروردین 1391 3
  • اسفند 1390 2
  • بهمن 1390 11
  • دی 1390 10
  • آذر 1390 2
  • آبان 1390 4
  • مهر 1390 7
  • شهریور 1390 1
  • مرداد 1390 1
  • تیر 1390 1
  • خرداد 1390 3
  • فروردین 1390 1
  • دی 1389 5
  • مهر 1389 2
  • شهریور 1389 1
  • تیر 1389 1
  • خرداد 1389 1
  • اردیبهشت 1389 2
  • فروردین 1389 3
  • بهمن 1388 2
  • دی 1388 7
  • آذر 1388 6
  • آبان 1388 1
  • مهر 1388 1
  • شهریور 1388 4
  • مرداد 1388 6
  • تیر 1388 2
  • خرداد 1388 2
  • اردیبهشت 1388 4
  • فروردین 1388 13
  • بهمن 1387 1
  • دی 1387 4
  • آبان 1387 5
  • مرداد 1387 4
  • خرداد 1387 5
  • اردیبهشت 1387 4
  • فروردین 1387 1
  • اسفند 1386 1
  • بهمن 1386 2
  • دی 1386 7
  • آذر 1386 6
  • آبان 1386 16
  • مهر 1386 15
  • شهریور 1386 15
  • مرداد 1386 19
  • تیر 1386 5
  • خرداد 1386 3
  • اردیبهشت 1386 12
  • فروردین 1386 29
  • اسفند 1385 6
  • بهمن 1385 19
  • دی 1385 2
  • آذر 1385 26
  • آبان 1385 24
  • مهر 1385 28
  • شهریور 1385 57
  • مرداد 1385 56
  • تیر 1385 88
  • خرداد 1385 72
  • اردیبهشت 1385 60
  • فروردین 1385 97
  • اسفند 1384 71
  • بهمن 1384 80
  • دی 1384 57
  • آذر 1384 14
  • آبان 1384 14
  • مهر 1384 50
  • شهریور 1384 76
  • مرداد 1384 95
  • تیر 1384 54
  • خرداد 1384 87
  • اردیبهشت 1384 27
  • فروردین 1384 72
  • اسفند 1383 36
  • بهمن 1383 2

آمار : 876689 بازدید Powered by Blogsky

عناوین یادداشت‌ها

  • [ بدون عنوان ] یکشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1384 05:31
    تو شبام هیچکسی قصه نمیگه... * تمام روز به یادت ... که شب به خواب من آیی...ولیکن افسوس * خیلی وقته که بخوابم نمیای تویی که تموم دنیای منی دیگه شعرای منو نمیخونی تویی که تنها دلیل بودنی خیلی وقته که صدای پای تو اون سکوت کهنه رو نمیشکونه بعد تو انگاری تنهایی داره به دلم رنگ زمستون میزنه تو که نیستی آسمون واسه گل عطر...
  • [ بدون عنوان ] یکشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1384 05:15
  • [ بدون عنوان ] یکشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1384 05:13
    و شاید نگرانی من تنها به خاطر عشق باشد و بس. *اگر از من چیزی میخواهی تنها خودت را بخواه که تمامی هستی ام هستی * باز هم تورا دیدم و باز هم آغاز شد... «« پس از دیدار تو همواره شادمان بوده ام ولی دائم در نگرانی! نگران اینکه شاید از من ناامید! شوی نگران این که شاید دوستی مان به پایان رسد! نگران اینکه شاید از بودن با من...
  • [ بدون عنوان ] یکشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1384 05:10
    یک تشکر... *بارها پنچره ها را قسم دادم تا به وقت آمدنت دست مرا بگیرند... که فقط تو میدانی که چقدر دلواپس لحظه آمدنت بوده ام* ــــ در اینجا صمیمانه از تو تشکر میکنم که در تمام لحظات نبودنم نگهبان سرزمینم بوده ای. فرمانروای سرزمین خورشید مچکرم. ــــ فکر میکنم برای شروع دوبارم همین خیلی معنا داشته باشه.
  • [ بدون عنوان ] یکشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1384 04:59
    یاد یک عشق کهن ... اینبار هم عشق را با خون نوشتند و با هجران * وای از غمت ای ماه من عباسم آتش گرفت از داغ تو احساسم عباسم عباسم بی تو شکست این بغض بی پایانم عباسم درخون نشست آیینه چشمانم عباسم عباسم ای دست تو آب آورم عباسم عباسم استاده تو ای سایبان پرپرم عباسم عباسم * « سالیان سال آدمیان میایند و میروند اما تنها آنان...
  • [ بدون عنوان ] یکشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1384 04:56
    قاصدکی با نام من ... * تنها یکبار زیستن برای آنانکه بوی زندگی میدهند کافیست * دوستم داشته باش بادها دلتنگند ... دستها بیهوده ... چشمها بی رنگند دوستم داشته باش شهرها میلرزند ... برگها میسوزند ... یادها می گندند بازشو تا پرواز ... سبزباش از آواز ... آشتی کن بارنگ ... عشقبازی با ساز دوستم داشته باش سیبها خشکیده ......
  • [ بدون عنوان ] یکشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1384 04:50
    عاشقانه... * کوه کندن فرهاد نه کاری است شگرف شور شیرین به دل هرکه فتد کوه کن است * «« ای شب از رویای تو رنگین شده ... سینه از عطر توام سنگین شده ای به روی چشم من گسترده خویش شادی ام بخشیده از اندوه بیش همچو بارانی که شوید جسم خاک هستی ام زآلودگی ها کرده پاک از تپش های تن سوزان من ... آتشی در سایه مژگان من ای ز...
  • [ بدون عنوان ] یکشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1384 04:48
    دلتنگیهای سرد شبانه ... * همه شب در دل این بستر خواب جانم آن گمشده را میجوید * «« نیمه شب در دل دهلیز خموش ضربه پایی افکند طنین دل من چون دل گلهای بهار .... پر شد از شبنم لرزان یقین گفتم این اوست که بازآمده است جستم از جا و در آیینه گیج برخود افکندم با شوق نگاه آه لرزید لبانم از عشق .... تار شد چهره آیینه ز آه شاید او...
  • [ بدون عنوان ] یکشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1384 04:46
    حقیقت ... * گاه آنکه مارا به حقیقت میرساند خود ازان عاریست زیرا که تنها حقیقت است که رهایی میبخشد * دلتنگیهای آدمی را باد ترانه ای میخواند رویاهایش را آسمان پرستاره نادیده میگیرد و هردانه برفی به اشکی نریخته میماند سکوت سرشار از سخنان ناگفته است ... از حرکات نکرده اعتراف به عشقهای نهان ... و شگفتیهای برزبان نیامده در...
  • [ بدون عنوان ] یکشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1384 04:44
    چشمای من یادت میاد؟... * تنها زمانی کوتاه را در کنار یکدیگر بودیم و پنداشتیم که عشق ٬ هزاران سال می پاید * «« به هر جا میروی بی من دمی در نغمه های گنگ احساست کسی را جستجو میکن که در اعماق چشمان بلورینت تمام هستی اش را جستجو میکرد »» ـــ حرفهای یواشکی: شده تاحالا اونی که دوسش داری بشینه جلوت و تو محو حرف زدنش بشی ؟ شده...
  • [ بدون عنوان ] یکشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1384 04:42
    فرشته ای با نام من ... * من همان دم که وضو ساختم از چشمه عشق چار تکبیر زدم یکسره بر هرچه که هست * «« تورا من چشم در راهم شباهنگام که میگیرند در شاخ تلاجن سایه ها رنگ سیاهی وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم تورا من چشم در راهم شباهنگام .. درآن دم .. دران نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام گرم یاد آوری یا نه .....
  • [ بدون عنوان ] یکشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1384 04:39
    آیا مرا باور داری؟... * نه آغاز چنین رسمی بود و نه فرجام چنان خواهد شد که کسی جز تو تورا دریابد تو دراین راهه رسیدن به خودت تنهایی * ــــ تا حالا بهت گفتم دوستت دارم؟ ــــ نه .. نگفتی! ــــ دوستت دارم. ــــ هنوزم؟! ــــ برای همیشه. ــــ فقط دوستم داری؟ هوم؟ ــــ ........................................ نمیدونم گریه ی...
  • [ بدون عنوان ] یکشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1384 04:37
    یه روز متفاوت... * تو همانقدر شادی که خود میخواهی *
  • [ بدون عنوان ] یکشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1384 04:35
    اشک آسمان... « به سفارش یک دوست » * باران یادگار توست ... خاطره نمناکی نگاه من است باران اشک آسمان است ... همانروزی که بارید و مرا از وداع خبر داد ... از آینده های بی تو بودن ... از حسرت ! لیکن من آنقدر غرق در تو بودم که آسمان رااز یاد برده بودم ... نه تنها آسمان که تمامی دنیا را! باران ... دگر بار آمد و رفت ... و...
  • [ بدون عنوان ] یکشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1384 04:33
    سفر بخیر ... * تو همیشه هنگامی میایی که تمام دنیا از پیش من رفته باشند ... و همیشه هنگامی میروی که من تنها تو را تمام دنیایم میبینم ... پس چه خوب که میماندی با منه تنها ...ای تمام دنیای من ...ایکاش که میماندی * « باز هم آمدی و باز هم میدانستم که حکم بر مسافر بودن توست اما نمیدانم چرا فراموش کرده بودم که خواهی رفت؟!...
  • [ بدون عنوان ] یکشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1384 04:30
    دوستت دارم چند بخشه؟... * عظیمترین جادوها .. جادوی کلمات است و بس * ز تحسینم، خدارا .. لب فرو بند! نه شعر است این .. بسوزان دفترم را! مرا شاعر چه می‌پنداری .. ای دوست بسوزان این دل خوشباورم را... مگر احساس گنجد در کلامی؟! مگر الهام جوشد با سرودی؟! مگر دریا نشیند در سبویی؟! مگر پندار گیرد تار و پودی؟! اگر احساس...
  • [ بدون عنوان ] یکشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1384 04:28
    به چه سان دوستم داری؟ نمیدانم!... * عاقلان نقطه ی پرگار وجودند ولی عشق داند که در این دایره سرگردانند * دورترین ستاره نامت را میداند از نردبام کهکشان بالا میروم ... و نام تو را میگویم از خاک تا ستاره راهی نیست وقتی که نام تو را میجویم ... در حرفهای کوچک نامت مکان از تکیه گاهی تهی میشود و زمان در درنگی جاودانه میشکند...
  • [ بدون عنوان ] یکشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1384 04:25
    روزن یک حس نامحدود.... * و من یعنی همان که در تو زنده است! * با تو میشد روزها بی خستگی دستها را سایبان یاس کرد با تو میشــد لابلای یاســها مهربانی را کمی احساس کرد با تو میشد مثل یک حس مدام روی برگی از شقایق راه رفت با تو میشد مثل یک پیوستگی در سکوتی محض بی همراه رفت حرفهایم بغضهایم بی دریغ با تو میشد سبز همپای درخت...
  • [ بدون عنوان ] یکشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1384 04:24
    راز آدم و حوا... *خداوند سایه انسان است.همان گونه که سایه حرکات بدن را تکرار میکند..خداوند حرکات روح را تکرار میکند * ــ حوا در باغ عدن قدم میزد که مار به او نزدیک شد و گفت: این سیب را بخور. حوا درسش را از خداوند آموخته بود..پس امتناع کرد. مار اصرار کرد:این سیب را بخور تا برای شوهرت زیباتر بشوی. حوا پاسخ داد:نیازی...
  • [ بدون عنوان ] یکشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1384 04:22
    بهانه لبخندهای من تنها تویی... ] هوا از من بگیر .......... نگاهت را اما نه ] «« میدونی امشب چی آرزو کردم؟ ......؟ ای کاش که آینه بودیم من و تو. قبول داری؟ بذار تو روی آینه باشی و من پشت اون.میدونی چرا؟ تا هیچوقت از هم جدا نشیم ... هیچوقت ! حتی موقع شکسته شدن. گرچه میدونم حالا حالاها شکسته نشدنیه فاصله ی میونمون. پس تو...
  • [ بدون عنوان ] یکشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1384 04:17
    همیشه عاشق تو ... * باز هم قلبی به پایم افتاد ... * فردا اگر زراه نمیآمد من تا ابد کنار تو میماندم من تا ابد ترانه ی عشقم را در آقتاب عشق تو میخواندم در پشت شیشه های اتاق تو آن شب نگاه سرد سیاهی داشت دالان دیدگان تو در ظلمت گویی به عمق روح تو راهی داشت لغزیده بود در مه آیینه تصویر ما شکسته و بی آهنگ موی من رنگ ساقه...
  • [ بدون عنوان ] یکشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1384 04:09
    من از تو مردم... * من از تو مردم ... اما تو زندگانی من بودی * تو با من میرفتی تو در من میخواندی وقتی که من خیابانها را بی هیچ مقصدی میپیمودم تو با من میرفتی تو در من میخواندی تو از میان نارون ها گنجشکهای عاشق را به صبح پنجره دعوت میکردی وقتی که شب مکرر میشد وقتی که شب تمام نمیشد تو با چراغهایت می آمدی به کوچه ما تو با...
  • [ بدون عنوان ] یکشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1384 04:06
    نه تو بیگانه ای نه من... * و عشق .. تنها عشق... تورا به یک سیب میکند مانوس وعشق .. تنها عشق ... مرا به وسط اندوهه زندگیها برد رساند به امکان پرنده شدن .. وقتی ... ؟!؟مرا * چه بسیار باید از کنار من گذشته باشی و من تو را نشناخته باشم؟! چه بسیار باید در صندلی عقب تاکسی ها کنار تو نشسته باشم و مرا بجا نیاورده باشی؟! چه...
  • [ بدون عنوان ] یکشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1384 04:05
    * عشق یعنی ترس از دست دادن تو * هر پرستو را با گرما عهدیست با آغاز و تولد عشق که هر بهار تازه میشود با نجابت شقایقها و پاکی برفدانه های آب شده با طلوع خورشید زرد و آسمان پر غرور با گندمکهای خفته در سبزه زار...شکوفه های قرمز گیلاس با تمامی حقیقت یک فصل... اما... و چون بهار مهاجر است و رفتنی از پرستو نخواه که بماند (پس...
  • [ بدون عنوان ] یکشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1384 03:59
    سکوت سرشار از ناگفته هاست ... * دنبال حقیقت مگرد ... چراکه حقیقت تنها در وجود توست * «« پرنده گفت : چه بویی .. چه آفتابی .. آه بهار آمده است و من به جستجوی جفت خویش خواهم رفت ... پرنده از لب ایوان پرید مثل پیامی پرید و رفت پرنده کوچک بود .. پرنده فکر نمیکرد پرنده روزنامه نمیخواند .. پرنده قرض نداشت! پرنده آدمها را...
  • [ بدون عنوان ] یکشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1384 03:55
    * همه چیز را آغازی ست ... ولیکن پایان داشتن معنای شروع این اغاز نیست * چراکه درانچه خلق میشود با عشق ... پایانی نیست «« ماه کامل درآسمان درخشیدن آغاز کرد .. دنیا بوی ترنم یاس را بر مشام نمناک خود احساس کرد .. شکوفه های گیلاس میرقصیدند و بر خاک فرود می آمدند .. در نیلی شب بهاری غریب مرغ شب ستایش میکرد و ماهی تگ بلورینم...
  • [ بدون عنوان ] یکشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1384 03:49
    آخرین بازدم ... * سخت خواستن میتواند عشق باشد به شرط آنکه * سخت بماند و نرم!! «« گر رنج پیش آیدو گر راحت ای حکیم نسبت مکن بغیر که اینها خدا کند مطرب بساز پرده که کس بی اجل نمرد وانگونه این ترانه سراید خطا کند مارا که درد عشق و بلای خمار گشت یا وصل دوست یا می صافی دوا کند »» حرفهای یواشکی : ( دیگران را میبخشم که خود...
  • [ بدون عنوان ] یکشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1384 03:46
    عشق رقص زندگی ست ... * لحظه ها را به یاد آر ... زندگی تمامی لحظه است * «« یک نفر ... یک جایی تمام رویاهاش لبخند توست ... تمام تپیدنش تپیدنهای توست وزمانی که به تو فکر میکنه احساس میکنه که زندگی واقعا باارزشه پس هرگاه احساس تنهایی کردی ... این حقیقت رو به خاطر داشته باش یک نفر ... یه جایی در حال فکر کردن به توست »»...
  • [ بدون عنوان ] یکشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1384 03:44
    خانه ای برای ما ... * پرواز را به خاطر بسپار ... پرنده ای دیگر در انتظار آموختن است * تو باید به او هم بیاموزی «« خانه ای خواهم ساخت ... آسمانش آبی باز باشد همه پنجره هایش به پذیرایی نور ساحت باغچه اش پرز نسیم .. حوض ماهی پرآب قامت پاک درختانش سبز و تورا خواهم خواند که دراین خانه کنارم باشی سینه آینه تصویر تورا میجوید...
  • [ بدون عنوان ] یکشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1384 03:41
    تا یه چشم برهم بزنی ... * عظمت تو بر باورهای توست و نهفته در وجودت * «« خوش می آیی به باغ خیالم بیا تا تفرجی کنیم در بیکران هستی شاید در ژرفای طبیعت از تارهای کوچک به عظمتی بی پایان برسیم »» حرفهای یواشکی : بیشتر وقتا آدم آیندش رو میسپره به تجربیات خودش یا بقیه .. حرفهایی که از کوچیکی تو گوشش تکرار میشه .. یادم میاد...
  • 1609
  • 1
  • ...
  • 47
  • 48
  • صفحه 49
  • 50
  • 51
  • ...
  • 54