خانه عناوین مطالب تماس با من

تنها برای تو می نویسم

تنها برای تو می نویسم

درباره من

1-سلام ، من نه فرشته ام و نه از جنس آسمون ، و نه به قول اون نویسنده معروف یک کلوخ تیپا خورده ، من فقط یه آدمم ، یه آدم که گاهی زیادی مهربونه گاهی زیادی حساسه و گاهی هم زیادی مغرور ، آدمی که دوست داره همه رو دوست داشته باشه و با همه زلال باشه ! اما افسوس که آدمای دیگه گاهی این چیزا رو حس نمی کنن !! کاش خدای اون بالاها آدمایی رو سر راه هم قرار بده که حرف همو بفهمیم ، به یه چیز بخندیم، به یه چیز اشک بریزیم، و فهم و ادب و ایمان چاشنی صداقت کلاممون باشه . به همون خدای آسمونا اینا شعر نیست شعار نیست لااقل برای من نیست اینا از عمق وجود م بلند میشه بس که دیوار دلم کوتاه اس،هرکه از کوچه تنهایی ما میگذرد،به هوای هوسی هم که شده،سرکی میکشد و میگذرد . . . 2- در مورد وبلاگم ... به یادگار برای کسی که نه! برای به یادگار ماندن برای روزهای نیامده ی فردا می نویسم تا یادم نرود آنچه که بودم. چیزی نیست جز دل نوشت های من. صفحات وبلاگم چیزی شبیه لایه های درونی روحی و شخصیتی من است ٬ از همان لایه های پنهانی که ۱۰۰ سال یکبار میل به بروزشان در جایی غیر از اینجا میکنم! شاید اگر شخصی که مرا از نزدیک دیده وبه ظاهر می شناسد یکی از نوشته هایم را مقابلم بلند بلند بخواند و سوال پیچم کند من همزمان بلند بلند بخندم و همه چیز را انکار کنم! و بپرسم این مزخرفات را چه کسی نوشته! 3-در مورد تولدم... متولد 56/02/14 هستم از 26 سالگی شروع به نوشتن کردم و دوست ندارم ویرایش کنم زن زیبائی نیستم موهائی دارم سیاه که فقط تا زیر گردنم می‌‌آید و نه شب را به یادت می‌‌آورد نه ابریشم نه سکوتِ شاعرانه نه حتی خیال یک خوابِ آرام پوستِ گندمی دارم که نه به گندم میماند نه کویر و چشم هائی‌ که گاهی‌ سیاه میزند گاهی‌ قهوه ای دست‌هایم دست هایم مهربانند و هر از گاهی‌ برایِ تو به یادِ تو به عشقِ تو شعر می‌‌نویسند مرا همینطور ساده دوست داشته باش... . . ۳- در مورد تو ... این منم که تو را می خوانم نه پری قصه هستم در آفاق داستان و نه قاصدکی در یک قدمی تو کسی که همواره به یاد توست سالهاست با رودخانه و آسمان زندگی می کنم برای کفتران چاهی دانه می ریزم و ماه را به مهمانی درختان دعوت می کنم این تویی که مرا در تمام لحظات می بینی می نویسم تا تمامی درختان سالخورده بدانند که تو مهربانترین مهربانی پس آرام و گرم می نویسم دوستت دارم ۴- حرف دل ... زمانی کودکی را فهمیدیم که بزرگ شده بودیم ××× و حرف را زمانی درک کردیم که جز دروغ چیز دیگری برای گفتن نداشتیم ... ادامه...

پیوندها

  • بانوی ماه تنها
  • شب تولدمن
  • .dadashreza.
  • .....عشق آتشین.....
  • عشــــــــــــــــــــــق آسمانـی مــــــن
  • هم زبون تنهایی ها
  • داستانک
  • پسرک تنها
  • ۞ مجله دوستی ۞
  • !خاطرات و خطرات
  • http://www.lostlord.com/
  • http://www.hermionejoon.persianblog.com/
  • تردید
  • http://ebham.blogfa.com
  • من و هزار تو
  • http://khodkar.blogsky.com/
  • تیکه سنگ
  • با نمک
  • http://www.doroghcity.blogsky.com/
  • ذهن بیمار
  • گوسبندانه
  • این حرفا رو فقط باید نوشت
  • خزونه
  • یـاس سفیـد
  • دیگه نمیخوام بنویسم
  • http://cartoons.blogsky.com/
  • صخره
  • روزهایم برفی است
  • موزیک
  • داستانهای غیرحرفه ای
  • رویای شیرین
  • زیباترین آرزوها کدوماست ؟
  • بهترین دانلودها
  • غریبه آشنا
  • arxanet
  • گلهای داودی
  • فقط کمی برای خودم
  • شهر ارواح
  • آموزش کامپیوتر وترفندهای موبایل
  • عاشق دل شکسته
  • دل آرام
  • یاس رازقی
  • .:Friends:.
  • عشقولانه
  • Painkiller
  • انجمن جامعه‌شناسی تهران
  • prince
  • پرنده های قفسی
  • تو خالی
  • چای پر رنگ
  • به جک دونی خوش اومدین
  • خوش آمدید
  • بازی روح
  • حرفهای یک کمی تازه
  • یکی دیگه
  • سپیده صبح
  • حرف دل
  • ستاره تنها
  • اینترمیلان
  • تنها بی تو
  • من و هزار تو
  • تنهای تنها
  • سکوی قرمز
  • http://guilty.blogsky.com/
  • بهزاد منفرد
  • شنگل
  • من و بارون
  • یادداشت های یک دلقــــک
  • کتاب داستان
  • معرفی سایت های ایرانی
  • بارانک
  • دنیای کوچیک یه دیوونه
  • دریچه
  • آدینه بوک
  • هیئت چشم انتظاران (حرم آقا زید ابن علی)
  • حضرت عشق
  • با دست های عاشقت، آنجا، مرا مزاری بنا کن
  • http://sunset.blogsky.com/
  • بیکار بودم امدم وبلاگ زدم
  • نوشته های یک روح تنها
  • اوهام
  • حوصله ام سر رفت
  • فکر و قلب
  • منم میتونم برای تو بنویسم
  • کرگدنها هم عاشق میشوند
  • یک دقیقه برای خودم!!...
  • arash
  • پرچین
  • ساحر
  • برنامه نویسی
  • یاس وحشی
  • آخرین آرزو
  • دختر شب
  • روزهای بارانی
  • لحظه های دیوانگی
  • عشق طلایی
  • غریبه آشنا
  • پسری در راه...
  • تمام نوشته هام
  • سازوآواز
  • خواب سیاه
  • نوشته های چند گیلاس
  • اسپرمی مجهول و عوضــی
  • اگه بخوای دریا رو بیاری رو کاغذ...
  • هیچ چیز
  • تنها برای تو می نویسم
  • ۞ به انتظار دیدنت ...........
  • رویای زندگی من
  • یادی از من و دوستــــــــــــــــــام
  • پرواز را دریاب پرنده رفتنی ست ...
  • روزنوشت دل تنگم
  • عـــطر خاکـــستـری هــوا
  • وبلاگ رسمی انجمن زن ذلیلان جوان
  • انفرادی !!!!
  • کلبه مهربونی
  • در دست های من واژه ای ست
  • دلسوخته
  • سیاهپوش عشق
  • عرفان مولانا
  • روز های زندگی
  • دریای آرام دل
  • فریاد از سکوت
  • سبک جدیدی از زندگی
  • باران ببار جرعه نابی به کام عشق
  • سکوت اسمان
  • ::. بغض شکسته .::
  • mohammad ali khodaparast
  • سحرنزدیک است
  • گلچین دانش
  • آلبوم عکس
  • ایکاروس
  • آموزش علم رباتیک
  • اهل هوا
  • باغ داستان
  • عشق یعنی ۰۰۰
  • Să㍍ăňħăïĕ
  • پلگافه
  • !!!!!!!!!!!!!!شوخی!!!!!!!!!!!!!!
  • :.*.:. کوچه ی بن بست و دختری با لبخند صورتی .:.*.:.
  • برنامه نویس
  • خاطرات یک کلاهزرد
  • دایره المعارف بی نزاکتی
  • فتو بلاگ نور
  • سحر
  • .::شیاطین سرخ پوش...Red Devils ::.
  • جمعه شبها بی قرارم
  • رز صحرا
  • شکوفه یاس
  • نوشته های من خودم و مسعود
  • آنتی گون
  • نوپا
  • آرام دل ۰۰۰
  • قصه شهر سکوت
  • قصه شهر سکوت...
  • شخص ثالث
  • (( ای کاش سرنوشت اشتباه می نوشت ))
  • میعاد گاه عشق
  • یه کوچولو حرف
  • Adiabatic
  • آدمها رو عشقشون پا میذارن آدمها آدمو تنها میذارن
  • ناهه ودکتر ژیواگو
  • سوشیانت
  • تو مرام ما نه نفرین جایی داره نه دروغ
  • یادداشتهای پراکنده ای یک مهاجر
  • *::::: کی میدونه عشق یعنی چی :::::*
  • چرا کسی نمی زاره من چشاشو در آرم
  • e30(اسی)
  • من تو عشق(هفته آخر)
  • پالیز
  • بوالفضول الشعرا
  • لحظه های هستی ام
  • لحظه های ناب و حقیقی(موبایل و ارتباطات)
  • تپشی مجروه
  • سیاورشن
  • نشریه خصوصی مهدی جمالیان
  • پرستوی مهاجر
  • خنده بازار
  • مجموعه مقالات محمد افقری
  • دل سوخته
  • انجمن سینمای جوانان ایران
  • دختر پسرا
  • کد آهنگ برای وبلاگ
  • http://www.lirya.mihanblog.com/
  • زنجیر عشق
  • در آغوشم خواهی ماند
  • قرمـــــــــــــــــــــــــــــــز
  • نغمه
  • عا شق ترین عاشق
  • MAX PAYNE
  • سیاه نامه
  • گرگ بارون دیده
  • آهوی زیبای من
  • thinkandheart
  • چشمان افسون
  • ...بـا خـاطـرات خـمیـده
  • دختر سرزمین باران
  • آماتور ها خوشبختانه به بهشت نمی روند
  • عشق و حال ( نوشین گلم )
  • آنجلینا (عشق من)
  • حرفهای مانده در دل (هومن)
  • نسرین جونم
  • از همه چیز و همه کس
  • تنها ترین گناه
  • عشق صدای فاصله هاست
  • .:: قهرمان فراموش شده ::.

دسته‌ها

  • دل نوشته 112
  • بدون شرح 18

جدیدترین یادداشت‌ها

همه
  • چهل سالگی...
  • زنها اینگونه میمیرند...
  • تقدیم به تمام پدران مهربون...
  • ﺑﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﺳﺮﺯﻣﯿﻨﻢ...
  • .
  • ...
  • [ بدون عنوان ]
  • مادرها هر گز نمی میرند ...
  • سال نو مبارک ...
  • تنها سهم او...

بایگانی

  • خرداد 1396 1
  • اردیبهشت 1396 1
  • اردیبهشت 1395 1
  • شهریور 1393 1
  • تیر 1393 1
  • خرداد 1393 1
  • اردیبهشت 1393 1
  • فروردین 1393 2
  • بهمن 1392 1
  • دی 1392 2
  • آذر 1392 3
  • مهر 1392 3
  • شهریور 1392 1
  • خرداد 1392 1
  • فروردین 1392 1
  • اسفند 1391 4
  • بهمن 1391 1
  • دی 1391 3
  • آذر 1391 1
  • آبان 1391 7
  • مهر 1391 3
  • شهریور 1391 2
  • مرداد 1391 8
  • تیر 1391 20
  • خرداد 1391 4
  • اردیبهشت 1391 2
  • فروردین 1391 3
  • اسفند 1390 2
  • بهمن 1390 11
  • دی 1390 10
  • آذر 1390 2
  • آبان 1390 4
  • مهر 1390 7
  • شهریور 1390 1
  • مرداد 1390 1
  • تیر 1390 1
  • خرداد 1390 3
  • فروردین 1390 1
  • دی 1389 5
  • مهر 1389 2
  • شهریور 1389 1
  • تیر 1389 1
  • خرداد 1389 1
  • اردیبهشت 1389 2
  • فروردین 1389 3
  • بهمن 1388 2
  • دی 1388 7
  • آذر 1388 6
  • آبان 1388 1
  • مهر 1388 1
  • شهریور 1388 4
  • مرداد 1388 6
  • تیر 1388 2
  • خرداد 1388 2
  • اردیبهشت 1388 4
  • فروردین 1388 13
  • بهمن 1387 1
  • دی 1387 4
  • آبان 1387 5
  • مرداد 1387 4
  • خرداد 1387 5
  • اردیبهشت 1387 4
  • فروردین 1387 1
  • اسفند 1386 1
  • بهمن 1386 2
  • دی 1386 7
  • آذر 1386 6
  • آبان 1386 16
  • مهر 1386 15
  • شهریور 1386 15
  • مرداد 1386 19
  • تیر 1386 5
  • خرداد 1386 3
  • اردیبهشت 1386 12
  • فروردین 1386 29
  • اسفند 1385 6
  • بهمن 1385 19
  • دی 1385 2
  • آذر 1385 26
  • آبان 1385 24
  • مهر 1385 28
  • شهریور 1385 57
  • مرداد 1385 56
  • تیر 1385 88
  • خرداد 1385 72
  • اردیبهشت 1385 60
  • فروردین 1385 97
  • اسفند 1384 71
  • بهمن 1384 80
  • دی 1384 57
  • آذر 1384 14
  • آبان 1384 14
  • مهر 1384 50
  • شهریور 1384 76
  • مرداد 1384 95
  • تیر 1384 54
  • خرداد 1384 87
  • اردیبهشت 1384 27
  • فروردین 1384 72
  • اسفند 1383 36
  • بهمن 1383 2

آمار : 876663 بازدید Powered by Blogsky

عناوین یادداشت‌ها

  • روز مرگی .... سه‌شنبه 1 آبان‌ماه سال 1386 08:52
    روز مرگی بر صندلی ها ی موریانه زده زندگی نشسته ام و حساب می کنم... ۸ ساعت خندیده ام... ۸ ساعت گریسته ام ٫ و۸ ساعت خوابیده ام ! و روی تاریخ عمر٫ امروز را خط می زنم ! هنوز هم عاشقم وقتی تنها میشوم و گوشه گیر وقتی دلتنگ میشوم و از زندگی خسته در گوشه ای مینشینم و اشک میریزم! اشک میریزم تا دلم خالی شود و بغضی که گلویم را...
  • به همین سادگی ... یکشنبه 29 مهر‌ماه سال 1386 09:51
    دیروزها کسی را دوست می داشتی این روزها دلتنگی ... تنهائی ... تنها تمام عمر ما به همین سادگی گذشت
  • عشق مارمولک! سه‌شنبه 24 مهر‌ماه سال 1386 13:53
    این یک داستان واقعی است که در ژاپن اتفاق افتاده است شخصی دیوار خانه اش را برای نوسازی خراب می کرد خانه های ژاپنی دارای فضایی خالی بین دیوارهای چوبی هستند این شخص در حین خراب کردن دیوار دربین ان مارمولکی را دید که میخی از بیرون به پایش کوفته شده است دلش سوخت و یک لحظه کنجکاو شد وقتی میخ را بررسی کرد تعجب کرد این میخ ده...
  • دلم بدجوری گرفته ... یکشنبه 22 مهر‌ماه سال 1386 13:02
    دل شکسته ام گرفته و باز در یک عصر پاییزی دلم گرفته دلی که همچو برگهای درختان پاییزی زرد و خشک و خسته است آری دل شکسته ام بدجور گرفته قدم میزنم در کوچه پس کوچه های شهر پر از سکوت یک غروب سرد و بی روح پاییزی یک دل عاشق ولی تنها و دلتنگ با کوله باری از غم و غصه و یک سوال بی جواب! قدم میزنم و به سرنوشت خویش می اندیشم! و...
  • رفتن دلیل بر نبودن نیست! چهارشنبه 18 مهر‌ماه سال 1386 14:34
    وقت رفتن فرا رسیده است سفر به استقبال من آمده است میروم با چشمهای خیس با دلی شکسته با دلی پر از درد دل و دلتنگی میروم اما بدان که رفتنم دلیل بر فراموشی و از یاد بردن تو نیست! با چشمان خیس میروم و با دلی عاشقتر از گذشته به سوی تو بازمیگردم ای نازنینم میدانم پیش خود ترانه دلتنگی را زمزمه میکنی و اشک میریزی و طاقت دوری...
  • بدون شرح چهارشنبه 18 مهر‌ماه سال 1386 08:45
    دلم خیلی گرفته... آسمان ابری و دلگرفته است ، دلم نیز مانند آسمان شده... حال و هوای تنهایی به سراغم آمده و مثل همیشه چشمانم بهانه تو را میگیرند... میخواهم چند خطی از تو بنویسم اما قطره های اشکم بر روی صفحه کاغذ ریخته است و قلمم بر روی کاغذ خیس نمی نویسد.... دلم خیلی گرفته است ، یک عالمه درد دل دارم نمیدانم چگونه دلم را...
  • عشق صدای فاصله هاست ... سه‌شنبه 17 مهر‌ماه سال 1386 10:02
    چقدر سخته تو چشمای کسی که قلبتو بهش دادی و به جاش یه زخم همیشگی به دلت داده زل بزنی و به جای اینکه لبریز از نفرت بشی حس کنی هنوزم دیوونشی و دوستش داری چقدر سخته که دلت بخواد سرتو باز به دیواری تکیه بدی که یه بار زیر آوار غرورش همه ی وجودت له شده چقدر سخته که تو خیالاتت ساعت ها باهاش حرف بزنی ولی وقتی دیدیش هیچی جز...
  • روزت مبارک کو چولوی من دوشنبه 16 مهر‌ماه سال 1386 09:25
    روز جهانی کودک سهم بچه های ما چقدر بوده است؟ امروز روز جهانی منه امروز روز جهانی تو امروز روز جهانی همه بچه هاست وقتی روز مادر یا روز پدر میشه همه جا گل و شیرینی و تبریکه اما حالا که نوبت ما کوچولوهاس هیچکس تبریک نمیگه انگار بچه ها چون کوچیکن کسی نمیبینتشون البته من الان هم که به ظاهر بزرگ شدم کسی منو نمیبنه دلم...
  • در اوج عشق یکشنبه 15 مهر‌ماه سال 1386 09:24
    در اوج عشق هیچگاه مثل آن لحظه آرام نبودم آنگاه که تو را در آغوش گرفتم.... زیباترین و پر احساس ترین لحظه زندگی ام بود... لحظه ای که من و تو با هم به اوج عشق رسیدیم لحظه ای که احساس کردم تو تنهای تنها برای من و قلب شکسته ام می باشی لحظه ای که احساس کردم اینک یک اسیری در قلب مهربان تو می باشم.... آن لحظه احساس میکردم که...
  • شاید... شنبه 14 مهر‌ماه سال 1386 09:42
    وقتی صدای خورد شدن خودت رو بشنوی چه حالی میشی؟ من دارم از درونم خورد میشم خیلی بیصدا! هیچکس نمیفهمه هیچکس! هیچکس نمیدونه چرا؟ فقط خودم میدونم و بس حتی کسایی که ادعا میکنن منو میشناسن هم اشتباه میکنن اشتبــــــــاه! حتی تویی که داری اینو میخونی هم نمیدونی چقدر سریع میشکنم نمیتونی بفهمی چرا چون مجبورم سکوت کنم هر روز...
  • با من از شمارش نفسهایت ...! سه‌شنبه 10 مهر‌ماه سال 1386 11:58
    این شعر نیست کلام نیست متن حاشیه بر اوراق یک دفتر خاطرات نیست این حقیقت است حقیقتی افسانه ای ... که بارها افسانه ام با تو به حقیقت پیوست از تو سر شار شد از تو جانی دوباره گرفت از نفسهای گرم تو از صداقتهای گفتار تو بمــان ... با شمارش نفسهایت ... بمان با من بمـــان میبینی میشنوی دیگر من هرگز سکوت نکرد ه ام ...! ساکن...
  • بینهایت برایت چقدر است؟ دوشنبه 9 مهر‌ماه سال 1386 13:07
    حساب شمردن هفته ها از دستم رفته فکر میکنم پنج هفته میگذره از شمردن روزای سه شنبه خسته شدم هفته ی چهارم خوب بود، بهتر بود البته حال و روزم یه کمی بدتر شد شاید خیلی دارم سر بسته حرف میزنم اما احساس میکنم وقتی بنویسم سبکتر میشم نمیدونم! شاید از بین معدود کسایی که میان اینجا یکی باشه که درک کنه چی میگم انتظار خیلی سخته...
  • بی تو یک روز در این فاصله ها خواهم مُرد دوشنبه 9 مهر‌ماه سال 1386 11:43
    یا مَعاذَ الْعاَّئِذینَ (ای مامن پناهندگان) سلام اگه این چند روز دست به قلم نبردم منو ببخشید خوب اگه دروغ بگم که به دل نمی شینه و اگه بخوام راستش را بگم هم که یه جوریه اما چون بی نهایت شما را دوست دارم سعی می کنم تا جاییش که میشه را بگم راستش اینه که من بدجوری اسیر دلم هستم انگار در تمام وجودم اثری از عقل نباشه و من...
  • دعاهایت را بنویس شنبه 7 مهر‌ماه سال 1386 12:33
    نفس که می کشم با من نفس می کشد قدم که برمی دارم قدم برمی دارد اما وقتی که می خوابم ، بیدار می ماند تا خوابهایم را تماشا کند او مسئول آن است که خوابهایم را تعبیر کند او فرشته من است همان موکل مهربان اشک هایم را قطره قطره می نویسد دعاهایم را یادداشت می کند آرزوهایم را اندازه می گیرد و هر شب مساحت قلبم را حساب می کند و...
  • تو هم مثل همه میری و منو تنها میزاری ... دوشنبه 2 مهر‌ماه سال 1386 12:20
    دنیای من چشمای من ای عمر من این دل من میسوزه گریه نکن دروغ میگی میدونم این چند روزه تو هم مثل همه میری و منو تنها میزاری عاشق نبودی میدونم عشقتو رو بر جا میزاری اما بازم این دل من عاشقشه اونو میخواد میمیرم از جای خالیش اگه بره دیگه نیاد برو برو هر جا بگو که یار من دیوونه بود عاشق نبودی میدونم بودن من بهانه بود ... اگه...
  • نفس من عاشقتم ... یکشنبه 1 مهر‌ماه سال 1386 12:34
    عزیزم امشب عجب دلتنگ هرم نفسهایت هستم بغض را با هق هق گریه شکستم اما نرفت... امشب مست از آرزوی حضوره دوباره ات هستم حتی در خواب هر کجا هستی سلامت باشی و یادت از یادش لبریز باشد یاد او که با یادش به هر چه خوب است خواهی رسید..... نمیخوام بگم که قدر یه دنیا دوستت دارم چون دنیا یه روز تموم میشه نمیخوام بگم که مثل گلی چون...
  • شازده کو چولوی من ... شنبه 31 شهریور‌ماه سال 1386 11:32
    شعری برای تو می دانم عشقی اینچنین کامل ، روزی خاتمه می پذیرد و باید وداع کرد خداحافظ ،غمناکترین واژه ایست که خواهم شنید و خداحافظ یعنی برای آخرین بار تو را در بر خواهم گرفت روزی این واژه را خواهی گفت و من نیز خواهم گریست قلبم خواهد شکست هنگامیکه از تو این واژه را بشنوم چون تو به من عشق بخشیدی تنها وعده این بود ،که مرا...
  • کاش ما یکی بودیم یک نفر دوتایی چهارشنبه 28 شهریور‌ماه سال 1386 08:51
    کاش ... کاش یک تکه سنگ بودم یک تکه چوب مشتی خاک کاش ... یک نانوا یک خیاط دست فروش دوره گرد پزشک وزیر یک واکسی کنار خیابان کاش کسی بودم که تو را نمی شناخت کاش دل ام از سنگ بود کاش اصلا دل نداشتم کاش اصلا نبودم کاش نبودی کاش می شد همه چیز را با تخته پاک کن پاک کرد کاش اجرهای خانه ات بودم یا یک مشت خاک باغچه ات کاش...
  • غم نفرین شده امشب خواب است... دوشنبه 26 شهریور‌ماه سال 1386 08:39
    برده ام یاد که دل عاشق بی تاب تو بود خسته بود از همه دنیا و فقط یار تو بود برده ام یاد که دل در همه شب یاد تو بود کس ندانست که او عاشق بیمارتو بود شب و روزش همه رویای تو بود در دلش شور و تمنای تو بود آتشی بود که بر خرمن کاهی افتاد شعله ای زد به جهانی افتاد دل بیچاره به چاهی افتاد کس ندانست که او در همه راهی افتاد عشق...
  • پنجره تنهایی یکشنبه 25 شهریور‌ماه سال 1386 09:15
    چقدر سخته که تمام روز رو منتظرشب باشی به این امید که شاید اومد و خوند و جوابتو داد جواب هایی که مثل همیشه حرف تازه ای توش نیست انگار هیچ وقت نمی خواد باور کنه که ..... دوسش داری .... هیچگاه آخرین نگاهت را فراموش نمی کنم نگاهی سرشار از عشق صمیمیت و محبت امروز ماهها از آن روز می گذرد ولی تو هر گز بر نگشته ای ... صدایت...
  • زندگی شنبه 24 شهریور‌ماه سال 1386 09:09
    زندگی، زنده ماندن اجباریست تو و من بازیچه ی این زندگی هستیم در تمام نا باوریها که خیال میکردیم برنده ی این زندگی هستیم مهره ایی سوخته بیش نیستیم زندگی مانند یک دایره هست آن زمان که خیال میکنی آخر خطی میتونه شروعی دوباره واسه زندگی کردن باشه ولی افسوس که نمی توان هیچ وقت خاطرات تلخش را از یاد برد زمزمه دلتنگی یعنی......
  • سرخ خواهم شد ... چهارشنبه 21 شهریور‌ماه سال 1386 08:38
    امشب شعری خواهم نوشت شعری که نام تو را که «با لبانی متبسم به خوابی آرام فرو رفته ای» تکرار کند خوابی که این روزها همراه تو شده است همان خوابی که سرودی کرده بودی «پر طبل تر از حیات» خواب خود را با فصلها در میان نهاده ی «با فصلی که در می گذشت؛» من در انتظار فصل سردی ام که درونم جریان دارد به جستجوی آن فصل بودم تو خواب...
  • تصوریر خیال سه‌شنبه 20 شهریور‌ماه سال 1386 09:25
    به انچه که ارامشی بزرگ است در نهایت تصویری عاشقانه به دنبال نگاهی عاشق اما محروم تصویری که سهمی از ان نداشتم فقط حس می کردم ارامشی بزرگ است پاکی ان احساس روحم را نوازشی داد از خود پرسیدم پاکترین عشق کجاست؟ که از هوی و هوس راهش جداست ناگهان حس کردم طراوتی بر وجودم بارید انقدر ارام شدم که زجر دنیا فراموشم شد بله پاکترین...
  • رو ز من دوشنبه 19 شهریور‌ماه سال 1386 12:14
    پلک هایم به نبض داغ زندگیِ خفته در لبهایش، جمع شد و لذت دنیا یی در رگهایم جان گرفت و رفت تا لحظه حیات را در من زنده کند و متولد شدم در آیینه نگاهش پر حرارت دست کشید روی پوست تبدارم و مگر می شکست آیینه که بغضم بشکند! انگشتش به اشاره از پیشانی لغزید تا گودی چانه و بوسید که: "روز دلنشین تست و هر چیز که عطری از تو را در...
  • من پر از افسوسم... یکشنبه 18 شهریور‌ماه سال 1386 11:34
    دلتنگی‌های آدمی را باد ترانه ای می خواند رویاهایش را آسمان پر ستاره نادیده می گیرد و هر دانه برف به اشکی نریخته می ماند سکوت سرشار از سخنان ناگفته است ! ... من حرفی نمی زنم من اشکی نمی ریزم کاش تو می فهمیدی سکوت مرا دلتنگیهای مرا ! ....... گم شد و رفت ز باغ دل ما گفته بودم که بیایی و ببینی گل نرگس پژمرد و ببینی همه شب...
  • نقاب سه‌شنبه 13 شهریور‌ماه سال 1386 11:33
    میگن وقتی دل میگیره همون زمانیه که خدا داره آدمو صدا میکنه نمیدونم اما فکر میکنم یه جورایی صحت داره این موضوع میگید نه به دلتون رجوع کنید وقتی که دلتون میگیره از دیشب هم یه جورایی دل من گرفته و حالا همین حس رو دارم.... توی سرم داره میسوزه و احساس میکنم غم همه وجودمو گرفته؟ وقتی دستم رو رویه پیشونیم میزارم مثل آتیش...
  • انتظار... دوشنبه 12 شهریور‌ماه سال 1386 09:41
    یک صحرا شن ... از ساعت عمرم ریخت ... باز هم انتظار ؟
  • تو هنوز با منی اما ... من خیلی وقته که تنها هستم سه‌شنبه 6 شهریور‌ماه سال 1386 11:34
    من از اینجا ماندن خسته شده ام در حالیکه از طرف ترس های بچگانه ام تحت فشار قرار گرفته ام و اگر مجبور به رفتن هستی آرزو میکنم همین حالا بروی برای اینکه حضورت هنوز همینجا پرسه میزند و هرگز مرا تنها نخواهد گذاشت به نظر نمیرسد این زخم ها بهبود پیدا کنند این درد زیادی واقعی است چیزهای زیادی وجود دارند که زمان قادر به پاک...
  • من سرطان دارم ... دوشنبه 5 شهریور‌ماه سال 1386 14:25
    واژه هایی که نقش می بندد بر روی کاغذ برایم بی رنگند نفس هایی که حبس می شود درون حنجره ام بی حرفند بغضم که می نشیند بر گلویم مات می ماند من سرطان دارم ... سرطان بی حرفی ! آه ... من چقدر حرف دارم ! روزی که انسانی را به قیمت ارزانی می خرند شبی که آدمکی به شکل یک غاز می خورند من فصل سکوتم را بر رویاها جار می زنم من سکوت...
  • همنشین نفسهای من ... یکشنبه 4 شهریور‌ماه سال 1386 14:33
    کاش بهار آنقدر مهربان بود که باغ را به دست خزان نمسپرد ! چقدر بی حوصله شدم دیگه دست و دلم به هیچ کاری نمیره ، نمیدونم چرا نمیدونم چرا مشکلات به جای اینکه حل بشن روز به روز زیاد تر میشن! دیگه خیلی وقته هیچ اتفاق خوشحال کننده ای برام نمی افته ، دیگه هیچ خبر خوشی از هیجا نمیرسه ، زندگی همش شده غم دو روز پیش هم یه خبر...
  • 1609
  • 1
  • ...
  • 7
  • 8
  • صفحه 9
  • 10
  • 11
  • ...
  • 54