کاش گذشتن از بعضی چیزا به آسونی گفتنش باشه
فراموش کردنه بعضی حرفا سخت تر از لحظه ی شنیدنشه !
چرا فکر میکنی میشه راحت از خیلی چیزا گذشت ؟
من نمی خوام سکوت من آجرای همون دیواری باشه
که بین منو تو فاصله بندازه
آگه حرف نمی زنم .. اگه نمی گم دردم چیه .. اگه فقط شدم نگاه و نگاه ..
فکر نکن از درد و دل کردن باهات خسته شدم ..
میترسم تو خسته بشی از دلتنگیام ..
آدم بعضی وقتا اینقدر از همه جا و همه کس
دلسرد و دل تنگ میشه که حتی آهشم یخ میزنه ..
انتظار را با تمام خستگیهای عاشقانه اش
و زخم های لحظه ای صد بار کشنده اش .. به تو تقدیم میکنم .
دیگر تویی که روزی خواهی دید که جسته ام تو را ..
انتظار ازان تو ای خوب . در آغوشش کش .
نگهدارش باش که مرگش نزدیک است
هیچ چیز .. هــــــــیچ ..
دور از انتظار من از تو نیست .. پس کنار نیا با کلمات
زیرا تمام می شوی پیش از انــــتــــظار من .
جغدی
ریاکارانه
بر بام محبت
ترانه میخواند
آسمان تیره
باران مهر را از گلبرگ گلها
دریغ میکند
شمعهای شبستان هستیام
خاموشند
به هر سو میشتابم
گرگهای گرسنه
برای دریدن برههای خاک
دندان تیز کردهاند
شاید
به آخر زمان رسیدهایم
شاید...
تا بعد...
مخالفت با خودم ...
تا زمانی که شما از آینده خبر ندارید ٬ چه می دانید که از گذشته بهتر نخواهد شد .
این است امید ...
رز سرخ، نغمهی تشنگی و اشتیاق میسراید
و از نفس رز سفید، آوای عشق میتراود
رز سرخ، در تیزی و تندی همچون شاهین است
و رز سفید، در نرمی و آرامش چونان فاخته
اما من برای تو
رز سفید شیری میفرستم
که لب گلبرگهای آن با رنگ سرخ گلگون شده باشد
زیرا
دلپذیرترین و شیرینترین عشق،
بوسهی اشتیاق بر لب دارد.
تا بعد...
دوباره کی شود رویت ببینم
به ابر آرزوهایم نشینم
نشینی در کنار من دوباره
گل بوسه ز لبهایت بچینم
تا بعد...