خانه عناوین مطالب تماس با من

تنها برای تو می نویسم

تنها برای تو می نویسم

درباره من

1-سلام ، من نه فرشته ام و نه از جنس آسمون ، و نه به قول اون نویسنده معروف یک کلوخ تیپا خورده ، من فقط یه آدمم ، یه آدم که گاهی زیادی مهربونه گاهی زیادی حساسه و گاهی هم زیادی مغرور ، آدمی که دوست داره همه رو دوست داشته باشه و با همه زلال باشه ! اما افسوس که آدمای دیگه گاهی این چیزا رو حس نمی کنن !! کاش خدای اون بالاها آدمایی رو سر راه هم قرار بده که حرف همو بفهمیم ، به یه چیز بخندیم، به یه چیز اشک بریزیم، و فهم و ادب و ایمان چاشنی صداقت کلاممون باشه . به همون خدای آسمونا اینا شعر نیست شعار نیست لااقل برای من نیست اینا از عمق وجود م بلند میشه بس که دیوار دلم کوتاه اس،هرکه از کوچه تنهایی ما میگذرد،به هوای هوسی هم که شده،سرکی میکشد و میگذرد . . . 2- در مورد وبلاگم ... به یادگار برای کسی که نه! برای به یادگار ماندن برای روزهای نیامده ی فردا می نویسم تا یادم نرود آنچه که بودم. چیزی نیست جز دل نوشت های من. صفحات وبلاگم چیزی شبیه لایه های درونی روحی و شخصیتی من است ٬ از همان لایه های پنهانی که ۱۰۰ سال یکبار میل به بروزشان در جایی غیر از اینجا میکنم! شاید اگر شخصی که مرا از نزدیک دیده وبه ظاهر می شناسد یکی از نوشته هایم را مقابلم بلند بلند بخواند و سوال پیچم کند من همزمان بلند بلند بخندم و همه چیز را انکار کنم! و بپرسم این مزخرفات را چه کسی نوشته! 3-در مورد تولدم... متولد 56/02/14 هستم از 26 سالگی شروع به نوشتن کردم و دوست ندارم ویرایش کنم زن زیبائی نیستم موهائی دارم سیاه که فقط تا زیر گردنم می‌‌آید و نه شب را به یادت می‌‌آورد نه ابریشم نه سکوتِ شاعرانه نه حتی خیال یک خوابِ آرام پوستِ گندمی دارم که نه به گندم میماند نه کویر و چشم هائی‌ که گاهی‌ سیاه میزند گاهی‌ قهوه ای دست‌هایم دست هایم مهربانند و هر از گاهی‌ برایِ تو به یادِ تو به عشقِ تو شعر می‌‌نویسند مرا همینطور ساده دوست داشته باش... . . ۳- در مورد تو ... این منم که تو را می خوانم نه پری قصه هستم در آفاق داستان و نه قاصدکی در یک قدمی تو کسی که همواره به یاد توست سالهاست با رودخانه و آسمان زندگی می کنم برای کفتران چاهی دانه می ریزم و ماه را به مهمانی درختان دعوت می کنم این تویی که مرا در تمام لحظات می بینی می نویسم تا تمامی درختان سالخورده بدانند که تو مهربانترین مهربانی پس آرام و گرم می نویسم دوستت دارم ۴- حرف دل ... زمانی کودکی را فهمیدیم که بزرگ شده بودیم ××× و حرف را زمانی درک کردیم که جز دروغ چیز دیگری برای گفتن نداشتیم ... ادامه...

پیوندها

  • بانوی ماه تنها
  • شب تولدمن
  • .dadashreza.
  • .....عشق آتشین.....
  • عشــــــــــــــــــــــق آسمانـی مــــــن
  • هم زبون تنهایی ها
  • داستانک
  • پسرک تنها
  • ۞ مجله دوستی ۞
  • !خاطرات و خطرات
  • http://www.lostlord.com/
  • http://www.hermionejoon.persianblog.com/
  • تردید
  • http://ebham.blogfa.com
  • من و هزار تو
  • http://khodkar.blogsky.com/
  • تیکه سنگ
  • با نمک
  • http://www.doroghcity.blogsky.com/
  • ذهن بیمار
  • گوسبندانه
  • این حرفا رو فقط باید نوشت
  • خزونه
  • یـاس سفیـد
  • دیگه نمیخوام بنویسم
  • http://cartoons.blogsky.com/
  • صخره
  • روزهایم برفی است
  • موزیک
  • داستانهای غیرحرفه ای
  • رویای شیرین
  • زیباترین آرزوها کدوماست ؟
  • بهترین دانلودها
  • غریبه آشنا
  • arxanet
  • گلهای داودی
  • فقط کمی برای خودم
  • شهر ارواح
  • آموزش کامپیوتر وترفندهای موبایل
  • عاشق دل شکسته
  • دل آرام
  • یاس رازقی
  • .:Friends:.
  • عشقولانه
  • Painkiller
  • انجمن جامعه‌شناسی تهران
  • prince
  • پرنده های قفسی
  • تو خالی
  • چای پر رنگ
  • به جک دونی خوش اومدین
  • خوش آمدید
  • بازی روح
  • حرفهای یک کمی تازه
  • یکی دیگه
  • سپیده صبح
  • حرف دل
  • ستاره تنها
  • اینترمیلان
  • تنها بی تو
  • من و هزار تو
  • تنهای تنها
  • سکوی قرمز
  • http://guilty.blogsky.com/
  • بهزاد منفرد
  • شنگل
  • من و بارون
  • یادداشت های یک دلقــــک
  • کتاب داستان
  • معرفی سایت های ایرانی
  • بارانک
  • دنیای کوچیک یه دیوونه
  • دریچه
  • آدینه بوک
  • هیئت چشم انتظاران (حرم آقا زید ابن علی)
  • حضرت عشق
  • با دست های عاشقت، آنجا، مرا مزاری بنا کن
  • http://sunset.blogsky.com/
  • بیکار بودم امدم وبلاگ زدم
  • نوشته های یک روح تنها
  • اوهام
  • حوصله ام سر رفت
  • فکر و قلب
  • منم میتونم برای تو بنویسم
  • کرگدنها هم عاشق میشوند
  • یک دقیقه برای خودم!!...
  • arash
  • پرچین
  • ساحر
  • برنامه نویسی
  • یاس وحشی
  • آخرین آرزو
  • دختر شب
  • روزهای بارانی
  • لحظه های دیوانگی
  • عشق طلایی
  • غریبه آشنا
  • پسری در راه...
  • تمام نوشته هام
  • سازوآواز
  • خواب سیاه
  • نوشته های چند گیلاس
  • اسپرمی مجهول و عوضــی
  • اگه بخوای دریا رو بیاری رو کاغذ...
  • هیچ چیز
  • تنها برای تو می نویسم
  • ۞ به انتظار دیدنت ...........
  • رویای زندگی من
  • یادی از من و دوستــــــــــــــــــام
  • پرواز را دریاب پرنده رفتنی ست ...
  • روزنوشت دل تنگم
  • عـــطر خاکـــستـری هــوا
  • وبلاگ رسمی انجمن زن ذلیلان جوان
  • انفرادی !!!!
  • کلبه مهربونی
  • در دست های من واژه ای ست
  • دلسوخته
  • سیاهپوش عشق
  • عرفان مولانا
  • روز های زندگی
  • دریای آرام دل
  • فریاد از سکوت
  • سبک جدیدی از زندگی
  • باران ببار جرعه نابی به کام عشق
  • سکوت اسمان
  • ::. بغض شکسته .::
  • mohammad ali khodaparast
  • سحرنزدیک است
  • گلچین دانش
  • آلبوم عکس
  • ایکاروس
  • آموزش علم رباتیک
  • اهل هوا
  • باغ داستان
  • عشق یعنی ۰۰۰
  • Să㍍ăňħăïĕ
  • پلگافه
  • !!!!!!!!!!!!!!شوخی!!!!!!!!!!!!!!
  • :.*.:. کوچه ی بن بست و دختری با لبخند صورتی .:.*.:.
  • برنامه نویس
  • خاطرات یک کلاهزرد
  • دایره المعارف بی نزاکتی
  • فتو بلاگ نور
  • سحر
  • .::شیاطین سرخ پوش...Red Devils ::.
  • جمعه شبها بی قرارم
  • رز صحرا
  • شکوفه یاس
  • نوشته های من خودم و مسعود
  • آنتی گون
  • نوپا
  • آرام دل ۰۰۰
  • قصه شهر سکوت
  • قصه شهر سکوت...
  • شخص ثالث
  • (( ای کاش سرنوشت اشتباه می نوشت ))
  • میعاد گاه عشق
  • یه کوچولو حرف
  • Adiabatic
  • آدمها رو عشقشون پا میذارن آدمها آدمو تنها میذارن
  • ناهه ودکتر ژیواگو
  • سوشیانت
  • تو مرام ما نه نفرین جایی داره نه دروغ
  • یادداشتهای پراکنده ای یک مهاجر
  • *::::: کی میدونه عشق یعنی چی :::::*
  • چرا کسی نمی زاره من چشاشو در آرم
  • e30(اسی)
  • من تو عشق(هفته آخر)
  • پالیز
  • بوالفضول الشعرا
  • لحظه های هستی ام
  • لحظه های ناب و حقیقی(موبایل و ارتباطات)
  • تپشی مجروه
  • سیاورشن
  • نشریه خصوصی مهدی جمالیان
  • پرستوی مهاجر
  • خنده بازار
  • مجموعه مقالات محمد افقری
  • دل سوخته
  • انجمن سینمای جوانان ایران
  • دختر پسرا
  • کد آهنگ برای وبلاگ
  • http://www.lirya.mihanblog.com/
  • زنجیر عشق
  • در آغوشم خواهی ماند
  • قرمـــــــــــــــــــــــــــــــز
  • نغمه
  • عا شق ترین عاشق
  • MAX PAYNE
  • سیاه نامه
  • گرگ بارون دیده
  • آهوی زیبای من
  • thinkandheart
  • چشمان افسون
  • ...بـا خـاطـرات خـمیـده
  • دختر سرزمین باران
  • آماتور ها خوشبختانه به بهشت نمی روند
  • عشق و حال ( نوشین گلم )
  • آنجلینا (عشق من)
  • حرفهای مانده در دل (هومن)
  • نسرین جونم
  • از همه چیز و همه کس
  • تنها ترین گناه
  • عشق صدای فاصله هاست
  • .:: قهرمان فراموش شده ::.

دسته‌ها

  • دل نوشته 112
  • بدون شرح 18

جدیدترین یادداشت‌ها

همه
  • چهل سالگی...
  • زنها اینگونه میمیرند...
  • تقدیم به تمام پدران مهربون...
  • ﺑﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﺳﺮﺯﻣﯿﻨﻢ...
  • .
  • ...
  • [ بدون عنوان ]
  • مادرها هر گز نمی میرند ...
  • سال نو مبارک ...
  • تنها سهم او...

بایگانی

  • خرداد 1396 1
  • اردیبهشت 1396 1
  • اردیبهشت 1395 1
  • شهریور 1393 1
  • تیر 1393 1
  • خرداد 1393 1
  • اردیبهشت 1393 1
  • فروردین 1393 2
  • بهمن 1392 1
  • دی 1392 2
  • آذر 1392 3
  • مهر 1392 3
  • شهریور 1392 1
  • خرداد 1392 1
  • فروردین 1392 1
  • اسفند 1391 4
  • بهمن 1391 1
  • دی 1391 3
  • آذر 1391 1
  • آبان 1391 7
  • مهر 1391 3
  • شهریور 1391 2
  • مرداد 1391 8
  • تیر 1391 20
  • خرداد 1391 4
  • اردیبهشت 1391 2
  • فروردین 1391 3
  • اسفند 1390 2
  • بهمن 1390 11
  • دی 1390 10
  • آذر 1390 2
  • آبان 1390 4
  • مهر 1390 7
  • شهریور 1390 1
  • مرداد 1390 1
  • تیر 1390 1
  • خرداد 1390 3
  • فروردین 1390 1
  • دی 1389 5
  • مهر 1389 2
  • شهریور 1389 1
  • تیر 1389 1
  • خرداد 1389 1
  • اردیبهشت 1389 2
  • فروردین 1389 3
  • بهمن 1388 2
  • دی 1388 7
  • آذر 1388 6
  • آبان 1388 1
  • مهر 1388 1
  • شهریور 1388 4
  • مرداد 1388 6
  • تیر 1388 2
  • خرداد 1388 2
  • اردیبهشت 1388 4
  • فروردین 1388 13
  • بهمن 1387 1
  • دی 1387 4
  • آبان 1387 5
  • مرداد 1387 4
  • خرداد 1387 5
  • اردیبهشت 1387 4
  • فروردین 1387 1
  • اسفند 1386 1
  • بهمن 1386 2
  • دی 1386 7
  • آذر 1386 6
  • آبان 1386 16
  • مهر 1386 15
  • شهریور 1386 15
  • مرداد 1386 19
  • تیر 1386 5
  • خرداد 1386 3
  • اردیبهشت 1386 12
  • فروردین 1386 29
  • اسفند 1385 6
  • بهمن 1385 19
  • دی 1385 2
  • آذر 1385 26
  • آبان 1385 24
  • مهر 1385 28
  • شهریور 1385 57
  • مرداد 1385 56
  • تیر 1385 88
  • خرداد 1385 72
  • اردیبهشت 1385 60
  • فروردین 1385 97
  • اسفند 1384 71
  • بهمن 1384 80
  • دی 1384 57
  • آذر 1384 14
  • آبان 1384 14
  • مهر 1384 50
  • شهریور 1384 76
  • مرداد 1384 95
  • تیر 1384 54
  • خرداد 1384 87
  • اردیبهشت 1384 27
  • فروردین 1384 72
  • اسفند 1383 36
  • بهمن 1383 2

آمار : 876706 بازدید Powered by Blogsky

عناوین یادداشت‌ها

  • [ بدون عنوان ] شنبه 8 مرداد‌ماه سال 1384 03:25
    قهر و آشتی کاش می شد آرام این انگشت اشاره را از زمین کَند.... کاش می شد جَلدی به هوایش کشاند و بلند داد زد ...پَر....!!! کاش می شد... آن وقت می شد چشمهایت را بازه بازه بگذاری و خوابت ببرد آرام ... ولی می دانی گویی این انگشت، بالا هم که بیاید صاف می ماند...صاف و موازی با زمین ... می ماند و تا ابد نشانت می دهد نشانه ات...
  • [ بدون عنوان ] شنبه 8 مرداد‌ماه سال 1384 03:12
    برف اگر نباریده بود دیروز و دیشب و امروز من هیچ نمی نوشتم به خدایت سوگند هیچ نمی گفتم. هیچ نمی نوشتم برف اگر نباریده بود نه به یاد در بسته می افتادم نه به جای خالی کفش ها و دستکشها می نشستم و لیوان سفالی پر از چای را میان انگشتانم می چرخاندم و به سفیدی پشت پنجره خیره می شدم اما برف باریده است . برف می بارد خود را به...
  • [ بدون عنوان ] شنبه 8 مرداد‌ماه سال 1384 02:59
    رها بودن هم حس عجیبیه ! اینکه بدونی کسی اونور ِ خط منتظرت نیست اینکه بدونی زندگی همچنان ادامه داره و از حالا به بعد باز هم خودتی و خودت بدونی که از حالا به بعد کسی نیست که سفیدی ها رو بخونه دیگه کسی نیست که حتی نگاه چشمها رو تعبیر کنه دیگه کسی نیست که برای بودنش قوانین رو زیر پا بذاری . . . ببین .. دوست داشتی الان...
  • [ بدون عنوان ] جمعه 7 مرداد‌ماه سال 1384 01:24
    دیوونه تو خیابون باش آشنا شدم. نمی شناختمش.حتی اسمشم نمی دونستم. همین جوری شروع کردیم به صحبت کردن... آدم جالبی به نظر می رسید. نمی دونم چرا ولی یه جورایی عجیب بود.با بقیه فرق داشت . همین جوری گفتیم و گفتیم تا بحثمون رسید به دوستی.... گفت : دنیای ما خیلی قشنگه. گفتم : مگه دنیای شما با مال ما فرق داره؟ ــ آره تو دنیای...
  • [ بدون عنوان ] جمعه 7 مرداد‌ماه سال 1384 01:12
    نمی دونی.... سلام بی معرفت! میدونم بم سر نمیزنی. میدونم اینا رو نمی خونی. اما می نویسم. نه واسه تو. واسه خودم. واسه دلم. نه! اشتباه نکن.من عاشق نیستم. اما واسه عشقی می نویسم که هیچ وقت لمسش نکردم... میدونی چیه ؟ من یه چیزیو هیچ وقت نفهمیدم. اینکه من تو این دنیا باید واسه خودم باشم یا مال تو؟ شایدم مال همه؟ نمی دونم....
  • [ بدون عنوان ] جمعه 7 مرداد‌ماه سال 1384 00:49
    گرمای قلبت را بپوش....شاید سرما نخوری.... یه نگاه به بسته توی دستم میکنم و ناخوداگاه یه لبخند کمرنگ رو لبم میشینه.....از فکر اینکه بعد از گرفتن این هدیه چقدر خوشحال میشه....تو دلم غوغا میشه.....تو این سرمای زمستون...بیشتر از هر چی به یه جفت چکمه احتیاج داشت...که وقتی با اون پاهای ظریفش تو برفا می دوئه سرما نخوره........
  • [ بدون عنوان ] جمعه 7 مرداد‌ماه سال 1384 00:17
    من تصمیم گرفتم عوض شم.تصمیم گرفتم با یه چشم دیگه به دنیا نیگا کنم. می خوام نیمه پر لیوان و ببینم. نمی خوام خشکیده باشم.
  • [ بدون عنوان ] پنج‌شنبه 6 مرداد‌ماه سال 1384 02:55
    تنهایی....... در بی نهایت تنهایی و استیصال نبودن کسی در این ظلمت بی کسی حتی سفر را خاموشی در کنار نیست تا شاید تنهایی را دو تا کنی و این است معنای حقیقی تنهایی ... ************************
  • [ بدون عنوان ] پنج‌شنبه 6 مرداد‌ماه سال 1384 02:00
    صدای پای آب ... زندگی رسم خوشایندی است. زندگی بال و پری دارد با وسعت « مرگ » پرشی دارد اندازه عشق. زندگی چیزی نیست که لب طاقچه عادت از یاد من و تو برود . زندگی جذبه دستی است که می چیند. زندگی نوبر انجیر سیاه، در دهان گس تابستان است . زندگی، بُعد درخت است به چشم حشره! زندگی تجربه شب پره در تاریکی است. زندگی حس غریبی...
  • [ بدون عنوان ] پنج‌شنبه 6 مرداد‌ماه سال 1384 00:59
    I Love You Mom! Mom's smiles can brighten any moment, Mom's hugs put joy in all our days, Mom's love will stay with us forever and touch our lives in precious ways... The values you've taught, the care you've given, and the wonderful love you've shown, have enriched my life in more ways that I can count. I Love you...
  • [ بدون عنوان ] سه‌شنبه 4 مرداد‌ماه سال 1384 16:18
    دوستت می دارم اما نمی توانی مرا در بند کنی همچنان که آبشار نتوانست همچنان که دریاچه و ابر نتوانستند وبند آب نتوانست پس مرا دوست بدار آن چنان که هستم و در به بند کشیدن روح و نگاه من مکوش! و مرا بپذیر آن چنان که هستم بدان سان که دریا می پذیرد همه نهرها را که همواره به سوی او خیزانند و در دل او ریزانند مرا بپذیر به سان...
  • [ بدون عنوان ] سه‌شنبه 4 مرداد‌ماه سال 1384 16:15
    مادر لطیفی مثل بارانی تو مادر نسیم صبح خندانی تو مادر برای ریشه خشک خیالم تو باران بهارانی تو مادر *** حریم چشم تو ارامش من فضای سینه ات اسایش من اگر روزی نباشی با من ای جان! گواه لحظه ها فرسایش من *** به جز تو من گل میخک ندارم تو گلبرگ سپیدی شک ندارم منم گلدانی از میخک لبا لب ببین مادر !به دنیا تک ندارم *** بیا پر کن...
  • [ بدون عنوان ] سه‌شنبه 4 مرداد‌ماه سال 1384 00:29
    ... من گفتم و گذشتم چون نجوای باد در میان شاخساران چون گنجشککی بر شاخه ای چون قطره اشکی بر گونه ای چنان که دیگران ... آنها هم گفتند و گذشتند ... ما می گوییم و می گذریم این رسم زندگی است این خود زندگی است بیایید تا هستیم از عشق بگوییم .. از شقایق های عاشق ... از بید های مجنون ... ما می گوییم و می گذریم این رسم زندگی...
  • [ بدون عنوان ] سه‌شنبه 4 مرداد‌ماه سال 1384 00:16
    آهای آدم بزرگها با شما هستم!! آهای آدم بزرگها خوشحالید که بالاخره شدم یکی از شماها؟ خوشحالید که بالاخره بالهای منو چیدید؟ خوشحالید که مثل شما چسبیدم به این زندگی نکبتتون؟ خوشحالید که آرزوها و رویاهای دور و درازم رو دور ریختم؟ خوشحالید که بالاخره دارم پاگیر می شم؟ خوشحالید که شدم عین شماها... خسته کننده و تکراری؟...
  • [ بدون عنوان ] سه‌شنبه 4 مرداد‌ماه سال 1384 00:02
    چند شب پیش با خودم فکر می کردم :"نه من کارگردان بشو نیستم!" به نوشتن بیشتر تمایل دارم.به فیلم نامه نویسی. و امروز دو تا از همکلاسی ها و دوستانم هم همین رو بهم گفتند. برو دنبال نوشتن. دنبال فیلم نامه نویسی. با روحیه درونگرای تو می خونه و نوشته هات خوبه. با استاد ارتباط برقرار کن. نوشته هاتو دوست داشت. سراغت رو می گرفت....
  • [ بدون عنوان ] دوشنبه 3 مرداد‌ماه سال 1384 23:55
    به کجا می روم؟ حس می کنم به بیراهه رفتم این چند سال...حس می کنم زندگیم تباه شده... هر روز بیشتر و بیشتر به درون خودم فرو می رم و از دیگران کناره می گیرم... شاید اینطور بهتر باشد..وقتی هیچ راهی برای برقراری یک ارتباط سازنده و سالم و زیبا و همراه با درک متقابل نیست شاید اینطور بهتر باشد.. نویسنده ها و شخصیتهای داستانی و...
  • [ بدون عنوان ] دوشنبه 3 مرداد‌ماه سال 1384 20:27
    خدایا....
  • [ بدون عنوان ] دوشنبه 3 مرداد‌ماه سال 1384 17:33
    نرو...! چه جوری دلت اومد ریختن اشکامو ببینی؟ بری و تنهام بذاری توی قلب من نشینی..؟! چه طوری تونستی دستت رو بگیری از تو دستام؟ که بیفته به شمارش حس آخر نفسهام...؟! نمی شه باور من بشکنی قلب منو تو که بیرحم نبودی واسه خاطرم نرو می دونم خاطرمن پیشت ارزش نداره ولی از پیشم نرو نذار چشمام بباره ...............
  • [ بدون عنوان ] دوشنبه 3 مرداد‌ماه سال 1384 17:30
    گاهی منم آدم میشم...! مگه من دل ندارم...؟! مگه دل من چی از دل آدما کم داره..؟! مگه دلهای دیگه چی دارن که دل من نداره..؟! همیشه تا میگفت میخوام مثل دل آدما بشم، میگفتم: ( بیخود...! ) اون بیچاره هم ساکت مینشست توی سینه و یواشکی گریه میکرد که من نفهمم..دیگه نمیدونست هر وقت اون گریه میکنه، من احساس میکنم چشمام خیسه......
  • [ بدون عنوان ] دوشنبه 3 مرداد‌ماه سال 1384 17:25
    از تو بود.... هر چه را که ساختم، عاقبت شکست...شکست...شکست...شکست.... من همیشه باختم....باختم...باختم...باختم...باختم..... هر چه بود از تو بود... از تو بود...از تو بود..... من نه آبشار...من نه جویبار....من نه چشمه سار...من نه سبزه و نه رود..... من نه بر آسمان گرم مهر دمیده ای...من نه از شاخه سرد قهر، پریده زود... هر چه...
  • [ بدون عنوان ] دوشنبه 3 مرداد‌ماه سال 1384 17:23
    رویای گرم.....! سرما...سرما...سرما......... پنجره بازه...یه تکرار دیگه...؟! نه........ چشماتو ببند...حالا میتونی ببینیش...حالا میتونی حسش کنی... حالا میتونی تو شب چشماش گم بشی....چشمایی که با عشق به چشمات نگاه میکنن...چشمایی که ستاره های شب رو کامل میکنن... حالا میتونی دستاشو توی دستات احساس کنی...دستای کوچیک و ظریفی...
  • [ بدون عنوان ] دوشنبه 3 مرداد‌ماه سال 1384 16:35
    دلم خیلی گرفته ... خدایا کمکم کن.....
  • [ بدون عنوان ] دوشنبه 3 مرداد‌ماه سال 1384 02:45
    حدایا ... کمکم کن... ...
  • [ بدون عنوان ] دوشنبه 3 مرداد‌ماه سال 1384 02:43
  • [ بدون عنوان ] دوشنبه 3 مرداد‌ماه سال 1384 02:43
  • [ بدون عنوان ] دوشنبه 3 مرداد‌ماه سال 1384 02:21
  • [ بدون عنوان ] دوشنبه 3 مرداد‌ماه سال 1384 02:14
  • [ بدون عنوان ] دوشنبه 3 مرداد‌ماه سال 1384 02:09
    خدایا ... تنمها امیدم تو هستی ..... چند بار میخوای دلمو بشکنی .....
  • [ بدون عنوان ] دوشنبه 3 مرداد‌ماه سال 1384 02:03
    خدایا ... نظر کردم .. ....... خدایا .... کمکم کن........
  • [ بدون عنوان ] دوشنبه 3 مرداد‌ماه سال 1384 01:03
  • 1609
  • 1
  • ...
  • 42
  • 43
  • صفحه 44
  • 45
  • 46
  • ...
  • 54