دلتنگی هایی که دلچسب نیستند
هیچ ندارم که بنویسم. دلتنگی هایم دیگر حال و هوای سابق را ندارند
دیگر مثل سابق دلم صاف و زلال نیست. دیگر این رمضان هم طعم سابق را ندارد
آه چه بر سر من آمده است؟
صیادم را بگویید به شکارم بییاید ، من بس نشسته ام تا بیابد مرا
عشوه گریهایت
آن شب تو در زیر نور مهتاب می رقصیدی .
تو برهنه بودی و من هم.
اما تو بی هیچ شرمی می چرخیدی و می رقصیدی
و من از شرم برهنگی ام
بر پشت تخته سنگی پنهان که مبادا ببینی مرا
من تماشاگرت بودم و تو عشوه گر
چرخیدی و رقصیدی و عشوه گری کردی
و مرا بی خود از خویشتن به معرکه کشاندی
ولی آنگاه که من شرمم را به کناری نهادم
و دستی بلند کردم برای رقص ،
دیگر مهتابی نبود تا ببینی تو مرا ،
ماه هم نخواست که تو نظری بر من نهیف بیاندازی
و من باز در کنج آن تاریکی به گوشه ای خزیدم
و در خود گریستم که چرا بار نمی یابم به آستانت
آنهنگام که یکه تاز معرکهء عشوه گران هستی
این عقل مصلحت اندیشم مانعم می شود
از هماغوشی با تو و آنهنگام که دلم بر عقلم چیره می شود
اینچنین مانعم می شوند و من هنوز از تو دور مانده ام
با اینکه آن شب جز من تماشاگری نداشتی
ولی هنوز آن در به روی این تن گشوده نشده است
نمی دانم نمی گشایی یا نمی گشایندش
خود هم نای شکستن قفل را ندارم
فسردگی من
افسون دلم بیش از این هم فسرده تر خواهد شد؟
هر چه از این روزمرگیها می نالم بیشتر در آنها فرو می روم!!!
چند شبی است که جز برای خوابیدن به خانه نمی آیم
مجالی برای درس خواندن هم نمی یابم چه رسد
به آنکه پنجه ای بر سه تار برم، یا حافظی بخوانم ،
نوایی را بشنوم ، یا حتی بیتی بخوانم
حتی مجال این را نمی یابم که اندکی این افسون فسرده را به بتکانم،
تا شاید خیالم را به رقص آورد
تنها چیزی که آرزو دارم،
بازگشتم به آن دوران سرمستی و عشق است.
آن دورانی که دلتنگ چیزی نبودم جز آنکه بوسه ای دیگر نثار لیلا کنم
مگر بیش از این هم افسون دلم فسرده تر خواهد شد؟
دلمردگی تا کی؟ تا کجا؟
هم صدا
اگه هم صدا بودی اگه هم صدام بودی
هیچ کی حریفم نمی شد
کوه اگه رو شونه هام بود کمرم خم نمی شد
تو اگه خواسته بودی ، آخ تو اگه خواسته بودی
تو اگه مونده بودی
موندنی ترین بودم ، عمر صدام کم نمی شد
اگه هم صدا بودی ، اگه هم صدام بودی
هیچ کی حریفم نمی شد
کوه اگه رو شونه هام بود ، کمرم خم نمی شد
اگه زخمی می شدم به دست تو مرهم بود
زخم قیمتی من محتاج مرهم نمی شد
اگه بارون عزیز با تو بودن می گرفت
گل سرخ قصه مون تشنه ، شبنم نمی شد
تو اگه خواسته بودی