خانه عناوین مطالب تماس با من

تنها برای تو می نویسم

تنها برای تو می نویسم

درباره من

1-سلام ، من نه فرشته ام و نه از جنس آسمون ، و نه به قول اون نویسنده معروف یک کلوخ تیپا خورده ، من فقط یه آدمم ، یه آدم که گاهی زیادی مهربونه گاهی زیادی حساسه و گاهی هم زیادی مغرور ، آدمی که دوست داره همه رو دوست داشته باشه و با همه زلال باشه ! اما افسوس که آدمای دیگه گاهی این چیزا رو حس نمی کنن !! کاش خدای اون بالاها آدمایی رو سر راه هم قرار بده که حرف همو بفهمیم ، به یه چیز بخندیم، به یه چیز اشک بریزیم، و فهم و ادب و ایمان چاشنی صداقت کلاممون باشه . به همون خدای آسمونا اینا شعر نیست شعار نیست لااقل برای من نیست اینا از عمق وجود م بلند میشه بس که دیوار دلم کوتاه اس،هرکه از کوچه تنهایی ما میگذرد،به هوای هوسی هم که شده،سرکی میکشد و میگذرد . . . 2- در مورد وبلاگم ... به یادگار برای کسی که نه! برای به یادگار ماندن برای روزهای نیامده ی فردا می نویسم تا یادم نرود آنچه که بودم. چیزی نیست جز دل نوشت های من. صفحات وبلاگم چیزی شبیه لایه های درونی روحی و شخصیتی من است ٬ از همان لایه های پنهانی که ۱۰۰ سال یکبار میل به بروزشان در جایی غیر از اینجا میکنم! شاید اگر شخصی که مرا از نزدیک دیده وبه ظاهر می شناسد یکی از نوشته هایم را مقابلم بلند بلند بخواند و سوال پیچم کند من همزمان بلند بلند بخندم و همه چیز را انکار کنم! و بپرسم این مزخرفات را چه کسی نوشته! 3-در مورد تولدم... متولد 56/02/14 هستم از 26 سالگی شروع به نوشتن کردم و دوست ندارم ویرایش کنم زن زیبائی نیستم موهائی دارم سیاه که فقط تا زیر گردنم می‌‌آید و نه شب را به یادت می‌‌آورد نه ابریشم نه سکوتِ شاعرانه نه حتی خیال یک خوابِ آرام پوستِ گندمی دارم که نه به گندم میماند نه کویر و چشم هائی‌ که گاهی‌ سیاه میزند گاهی‌ قهوه ای دست‌هایم دست هایم مهربانند و هر از گاهی‌ برایِ تو به یادِ تو به عشقِ تو شعر می‌‌نویسند مرا همینطور ساده دوست داشته باش... . . ۳- در مورد تو ... این منم که تو را می خوانم نه پری قصه هستم در آفاق داستان و نه قاصدکی در یک قدمی تو کسی که همواره به یاد توست سالهاست با رودخانه و آسمان زندگی می کنم برای کفتران چاهی دانه می ریزم و ماه را به مهمانی درختان دعوت می کنم این تویی که مرا در تمام لحظات می بینی می نویسم تا تمامی درختان سالخورده بدانند که تو مهربانترین مهربانی پس آرام و گرم می نویسم دوستت دارم ۴- حرف دل ... زمانی کودکی را فهمیدیم که بزرگ شده بودیم ××× و حرف را زمانی درک کردیم که جز دروغ چیز دیگری برای گفتن نداشتیم ... ادامه...

پیوندها

  • بانوی ماه تنها
  • شب تولدمن
  • .dadashreza.
  • .....عشق آتشین.....
  • عشــــــــــــــــــــــق آسمانـی مــــــن
  • هم زبون تنهایی ها
  • داستانک
  • پسرک تنها
  • ۞ مجله دوستی ۞
  • !خاطرات و خطرات
  • http://www.lostlord.com/
  • http://www.hermionejoon.persianblog.com/
  • تردید
  • http://ebham.blogfa.com
  • من و هزار تو
  • http://khodkar.blogsky.com/
  • تیکه سنگ
  • با نمک
  • http://www.doroghcity.blogsky.com/
  • ذهن بیمار
  • گوسبندانه
  • این حرفا رو فقط باید نوشت
  • خزونه
  • یـاس سفیـد
  • دیگه نمیخوام بنویسم
  • http://cartoons.blogsky.com/
  • صخره
  • روزهایم برفی است
  • موزیک
  • داستانهای غیرحرفه ای
  • رویای شیرین
  • زیباترین آرزوها کدوماست ؟
  • بهترین دانلودها
  • غریبه آشنا
  • arxanet
  • گلهای داودی
  • فقط کمی برای خودم
  • شهر ارواح
  • آموزش کامپیوتر وترفندهای موبایل
  • عاشق دل شکسته
  • دل آرام
  • یاس رازقی
  • .:Friends:.
  • عشقولانه
  • Painkiller
  • انجمن جامعه‌شناسی تهران
  • prince
  • پرنده های قفسی
  • تو خالی
  • چای پر رنگ
  • به جک دونی خوش اومدین
  • خوش آمدید
  • بازی روح
  • حرفهای یک کمی تازه
  • یکی دیگه
  • سپیده صبح
  • حرف دل
  • ستاره تنها
  • اینترمیلان
  • تنها بی تو
  • من و هزار تو
  • تنهای تنها
  • سکوی قرمز
  • http://guilty.blogsky.com/
  • بهزاد منفرد
  • شنگل
  • من و بارون
  • یادداشت های یک دلقــــک
  • کتاب داستان
  • معرفی سایت های ایرانی
  • بارانک
  • دنیای کوچیک یه دیوونه
  • دریچه
  • آدینه بوک
  • هیئت چشم انتظاران (حرم آقا زید ابن علی)
  • حضرت عشق
  • با دست های عاشقت، آنجا، مرا مزاری بنا کن
  • http://sunset.blogsky.com/
  • بیکار بودم امدم وبلاگ زدم
  • نوشته های یک روح تنها
  • اوهام
  • حوصله ام سر رفت
  • فکر و قلب
  • منم میتونم برای تو بنویسم
  • کرگدنها هم عاشق میشوند
  • یک دقیقه برای خودم!!...
  • arash
  • پرچین
  • ساحر
  • برنامه نویسی
  • یاس وحشی
  • آخرین آرزو
  • دختر شب
  • روزهای بارانی
  • لحظه های دیوانگی
  • عشق طلایی
  • غریبه آشنا
  • پسری در راه...
  • تمام نوشته هام
  • سازوآواز
  • خواب سیاه
  • نوشته های چند گیلاس
  • اسپرمی مجهول و عوضــی
  • اگه بخوای دریا رو بیاری رو کاغذ...
  • هیچ چیز
  • تنها برای تو می نویسم
  • ۞ به انتظار دیدنت ...........
  • رویای زندگی من
  • یادی از من و دوستــــــــــــــــــام
  • پرواز را دریاب پرنده رفتنی ست ...
  • روزنوشت دل تنگم
  • عـــطر خاکـــستـری هــوا
  • وبلاگ رسمی انجمن زن ذلیلان جوان
  • انفرادی !!!!
  • کلبه مهربونی
  • در دست های من واژه ای ست
  • دلسوخته
  • سیاهپوش عشق
  • عرفان مولانا
  • روز های زندگی
  • دریای آرام دل
  • فریاد از سکوت
  • سبک جدیدی از زندگی
  • باران ببار جرعه نابی به کام عشق
  • سکوت اسمان
  • ::. بغض شکسته .::
  • mohammad ali khodaparast
  • سحرنزدیک است
  • گلچین دانش
  • آلبوم عکس
  • ایکاروس
  • آموزش علم رباتیک
  • اهل هوا
  • باغ داستان
  • عشق یعنی ۰۰۰
  • Să㍍ăňħăïĕ
  • پلگافه
  • !!!!!!!!!!!!!!شوخی!!!!!!!!!!!!!!
  • :.*.:. کوچه ی بن بست و دختری با لبخند صورتی .:.*.:.
  • برنامه نویس
  • خاطرات یک کلاهزرد
  • دایره المعارف بی نزاکتی
  • فتو بلاگ نور
  • سحر
  • .::شیاطین سرخ پوش...Red Devils ::.
  • جمعه شبها بی قرارم
  • رز صحرا
  • شکوفه یاس
  • نوشته های من خودم و مسعود
  • آنتی گون
  • نوپا
  • آرام دل ۰۰۰
  • قصه شهر سکوت
  • قصه شهر سکوت...
  • شخص ثالث
  • (( ای کاش سرنوشت اشتباه می نوشت ))
  • میعاد گاه عشق
  • یه کوچولو حرف
  • Adiabatic
  • آدمها رو عشقشون پا میذارن آدمها آدمو تنها میذارن
  • ناهه ودکتر ژیواگو
  • سوشیانت
  • تو مرام ما نه نفرین جایی داره نه دروغ
  • یادداشتهای پراکنده ای یک مهاجر
  • *::::: کی میدونه عشق یعنی چی :::::*
  • چرا کسی نمی زاره من چشاشو در آرم
  • e30(اسی)
  • من تو عشق(هفته آخر)
  • پالیز
  • بوالفضول الشعرا
  • لحظه های هستی ام
  • لحظه های ناب و حقیقی(موبایل و ارتباطات)
  • تپشی مجروه
  • سیاورشن
  • نشریه خصوصی مهدی جمالیان
  • پرستوی مهاجر
  • خنده بازار
  • مجموعه مقالات محمد افقری
  • دل سوخته
  • انجمن سینمای جوانان ایران
  • دختر پسرا
  • کد آهنگ برای وبلاگ
  • http://www.lirya.mihanblog.com/
  • زنجیر عشق
  • در آغوشم خواهی ماند
  • قرمـــــــــــــــــــــــــــــــز
  • نغمه
  • عا شق ترین عاشق
  • MAX PAYNE
  • سیاه نامه
  • گرگ بارون دیده
  • آهوی زیبای من
  • thinkandheart
  • چشمان افسون
  • ...بـا خـاطـرات خـمیـده
  • دختر سرزمین باران
  • آماتور ها خوشبختانه به بهشت نمی روند
  • عشق و حال ( نوشین گلم )
  • آنجلینا (عشق من)
  • حرفهای مانده در دل (هومن)
  • نسرین جونم
  • از همه چیز و همه کس
  • تنها ترین گناه
  • عشق صدای فاصله هاست
  • .:: قهرمان فراموش شده ::.

دسته‌ها

  • دل نوشته 112
  • بدون شرح 18

جدیدترین یادداشت‌ها

همه
  • چهل سالگی...
  • زنها اینگونه میمیرند...
  • تقدیم به تمام پدران مهربون...
  • ﺑﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﺳﺮﺯﻣﯿﻨﻢ...
  • .
  • ...
  • [ بدون عنوان ]
  • مادرها هر گز نمی میرند ...
  • سال نو مبارک ...
  • تنها سهم او...

بایگانی

  • خرداد 1396 1
  • اردیبهشت 1396 1
  • اردیبهشت 1395 1
  • شهریور 1393 1
  • تیر 1393 1
  • خرداد 1393 1
  • اردیبهشت 1393 1
  • فروردین 1393 2
  • بهمن 1392 1
  • دی 1392 2
  • آذر 1392 3
  • مهر 1392 3
  • شهریور 1392 1
  • خرداد 1392 1
  • فروردین 1392 1
  • اسفند 1391 4
  • بهمن 1391 1
  • دی 1391 3
  • آذر 1391 1
  • آبان 1391 7
  • مهر 1391 3
  • شهریور 1391 2
  • مرداد 1391 8
  • تیر 1391 20
  • خرداد 1391 4
  • اردیبهشت 1391 2
  • فروردین 1391 3
  • اسفند 1390 2
  • بهمن 1390 11
  • دی 1390 10
  • آذر 1390 2
  • آبان 1390 4
  • مهر 1390 7
  • شهریور 1390 1
  • مرداد 1390 1
  • تیر 1390 1
  • خرداد 1390 3
  • فروردین 1390 1
  • دی 1389 5
  • مهر 1389 2
  • شهریور 1389 1
  • تیر 1389 1
  • خرداد 1389 1
  • اردیبهشت 1389 2
  • فروردین 1389 3
  • بهمن 1388 2
  • دی 1388 7
  • آذر 1388 6
  • آبان 1388 1
  • مهر 1388 1
  • شهریور 1388 4
  • مرداد 1388 6
  • تیر 1388 2
  • خرداد 1388 2
  • اردیبهشت 1388 4
  • فروردین 1388 13
  • بهمن 1387 1
  • دی 1387 4
  • آبان 1387 5
  • مرداد 1387 4
  • خرداد 1387 5
  • اردیبهشت 1387 4
  • فروردین 1387 1
  • اسفند 1386 1
  • بهمن 1386 2
  • دی 1386 7
  • آذر 1386 6
  • آبان 1386 16
  • مهر 1386 15
  • شهریور 1386 15
  • مرداد 1386 19
  • تیر 1386 5
  • خرداد 1386 3
  • اردیبهشت 1386 12
  • فروردین 1386 29
  • اسفند 1385 6
  • بهمن 1385 19
  • دی 1385 2
  • آذر 1385 26
  • آبان 1385 24
  • مهر 1385 28
  • شهریور 1385 57
  • مرداد 1385 56
  • تیر 1385 88
  • خرداد 1385 72
  • اردیبهشت 1385 60
  • فروردین 1385 97
  • اسفند 1384 71
  • بهمن 1384 80
  • دی 1384 57
  • آذر 1384 14
  • آبان 1384 14
  • مهر 1384 50
  • شهریور 1384 76
  • مرداد 1384 95
  • تیر 1384 54
  • خرداد 1384 87
  • اردیبهشت 1384 27
  • فروردین 1384 72
  • اسفند 1383 36
  • بهمن 1383 2

آمار : 876702 بازدید Powered by Blogsky

عناوین یادداشت‌ها

  • امید یکشنبه 19 شهریور‌ماه سال 1385 23:47
    " امید " را از کرم ابریشم بیاموز که دور خود قفس می بافد ولی باز به فکر پرواز است. و از این غلامرضا ناقلا
  • اگر بارها گفته ای ... باز تکرا ر کن ... یکشنبه 19 شهریور‌ماه سال 1385 23:43
    به عشق تو زنده ا م !! عزیزم ! این قلب کوچکم تنها برای تو می تپد . این چشمهای بی گناهم برای تو اشک می ریزند و این تن خسته ام به عشق تو زنده است..... به قلب کوچک و گویا شکسته ام عشق بورز که برای تو می تپد.... خون عاشقی را با محبت هایت در رگهای خشکم بریز و به من جانی تازه ببخش مرا نوازش کن ... مرا آرام کن ... بیا و به من...
  • کحا پیدایت کنم ؟ یکشنبه 19 شهریور‌ماه سال 1385 00:08
    در هر میکده،در هر کلبه چوبی، در هر جایی که مذهب عشق وجود داشته باشد، به دنبالت میگردم. شاید که تو را پیدا کنم. در کتیبه قلبم، یادت رو به یادگاری نگاه داشتم . که شاید روزی دوباره این رو به خودت هدیه کنم. دلخوشم به آینده که شاید به کمک زمان راهی پیدا کنم راهی که آخرش به تو خاتمه پیدا کند. به تو وقلب وعشق پاکت. همیشه اشک...
  • روزی به او خواهم گفت ... یکشنبه 19 شهریور‌ماه سال 1385 00:02
    تمام رویا هایم را با تو ساختم. معنی عشق را با آمدن تو درک کردم. خانه قلبم را با یاد تو زینت بخشیدم. تارو پود آینده ام را به امید با تو بودن ،با شیره جانم ،به هم بافتم. شب ها در میکده به امید تو، جامی از زندگی مینوشم، وقتی به اوج مستی می رسم تو را میبینم که در کنار دریای محبت ، زیر درخت عشق منتظر من نشسته ای. بیا تا...
  • اللهم عجل لولیک الفرج مولانا صاحب العصر والزمان عاجر شنبه 18 شهریور‌ماه سال 1385 13:54
    برای تو خواهم نوشت ... که غریب ترینی در عالم و صدایت خواهم کرد با تمام درد انتظار از گلوی خسته ام و نگاهت خواهم کرد که چشمان بی رمقم سالهاست که رد پای جمعه را به عشق تو دنبال می کند ای کاش من در قرعه روزگار از حذف شدگان نگاهت نباشم .... سالها و ماهها و روزها و ساعتها و دقیقه ها و ثانیه ها و لحظه ها پی در پی می گذرند و...
  • اشک ماه شنبه 18 شهریور‌ماه سال 1385 00:03
    امشب احساس سنگینی می کنم... اون قدر سنگین که دیگه راهی برای پاک شدن از این همه گناه رو ندارم... یاد اولین باری افتاده بوده بودم که شاه عبد العظیم رفتم ... یکی از شب ها پشت سر یه درویش نشستم و به دعا خوندنش گوش کردم... من هم غرق شدم... مثل خود اون... اون شب گریه های اون درویش حدودای صد نفرو کشوند اون جا کنارخودش و خدا...
  • بگذار تنهایت بگذارم جمعه 17 شهریور‌ماه سال 1385 15:55
    فریاد مزن ... " برگرد !! " بگذار تنهایت بگذارم فریاد زدی ... برگرد تو را نمی دیدم تو را، که بودی ...تو را، که هستی ...تو را، که ماندی ... کسی که ، حرفهایم و احساسم را باور نکرد ، کسی که به من فهماند عاشقی دروغ است و عشق فریب ، کسی که همیشه با من بود ... ولی نبود ! کسی که احساسم را بیهوده پنداشت .. کسی که ، دلم را شکست...
  • خداحافظ... پنج‌شنبه 16 شهریور‌ماه سال 1385 11:45
    عزیزی که فرصت بیان احساسات رو به من ندادی، خداحافظ. من دیگه غرق تنهایی شدم که تو می خواستی در آن غرق بشم. می خوام ساده و پاک برای تو و قلب خودم و همه اعتراف کنم، و مطمئنم این چیزی از ارزشهای من کم نمی کنه و لطمئه ای هم به غرورم نمیزنه. برای یکبار و حتی آخرین بار هم که شده مجبوری احساس منو بخونی، می دونی چرا؟ چون دیگه...
  • اوج پنج‌شنبه 16 شهریور‌ماه سال 1385 10:34
    در نگاه کسانی که پرواز را نمی فهمند هرچه اوج بگیری ، کوچکتر خواهی شد.
  • بریده ام ... ازخودم ... از تو پنج‌شنبه 16 شهریور‌ماه سال 1385 00:05
    من تمام هستی ام را درنبرد با سرنوشت درتهاجم با زمان ... باختم ! من بهارعشق را دیدم .... ولی باور نکردم !! یک کلام درجزوه هایم هیچ ننوشتم من در قصه ها به دنبال مقصودهای پوچ رفتم سکوتم، در میان حجم انبوه هیاهوها، گم شد ! تا تمام خوبی ها رفتند ... خوبی ماند در یادم من به عشق منتظر ماندن همه ی صبروقرارم رفت ... من به یاد...
  • تنها برای تو ... چهارشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1385 00:04
    ارزش ها را بی ارزش کردم حتی باید ها را نباید کردم و هیچ نیاندیشیدم که روزی باید... . . . چه سکوت ها که نکردم چه خواستن ها که نخواستم تنها برای تو ... چه روز ها از سپیده ی صبح تا سکوت شب فقط به خاطر شنیدن صدای آرامت گریستم ، خود اشک شدم و باریدم فراموش نکردم روزی را که فقط برای دیدنت دلی را به دریا زدم که از آب واهمه...
  • چه ابلهانه! با تو خوش بودم سه‌شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1385 18:49
    چه فریبانه ! آغوشم برایت باز شد، چه ابلهانه! با تو خوش بودم ، چه کودکانه ! همه چیزم شدی ، چه زود ! به خاطر یک کلمه مرا ترک کردی، چه ناجوانمردانه ! نیازمندت شدم، چه حقیرانه ! واژه‌ی قریب خداحافظ به میان آمد، چه بی رحمانه! ... و من سوختم، چه عاشقانه!!
  • نفرین میکنم عاشق دیگری گردی سه‌شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1385 12:24
    اگر اشکهایت برای من جاری نمی شود پس محبوبم چشمانت برای من چه فایده ای دارد. اگر قلبت برای من نمی تپد پس قلبم برایت چه سودی دارد. اگر نوای سازت برای من نیست پس آوازهایت برای من چه سودی دارد. پس اگر هیچگاه در زندگی عشق نورزیده ای وجودت در کنار من چه اهمیتی دارد. محبوبم امیدوارم دلبسته شخص دیگری گردی تا همراه با درد...
  • حرف دلم سه‌شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1385 12:21
    ... کنارم باش ... شاهد لحظه هایم باش... ببین با رفتنت چه دردی میکشم ... ببین دیگر زمونه طلوع عاشقانه ندارد ... ای عزیز دلم ای تنها سنگ صبورم با رفتنت من نیز نابود شده ام اری عزیز دلم من بی تو این زندگی این دنیا را نمیخواهم من تو را میخواهم تویی که پاکی را در نگاه زیبایت میبینم تویی که صداقت را در اعماق وجودت حس میکنم...
  • غریبه ام در جمع سه‌شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1385 12:12
    باورهایم را از غریب آبادی آورده ام که رنگ ماندن داشت اما به غروب سردی پیوند خورد که معنای هجرت داشت. باور کنید باورهایم تنها جاودانگی تنهاییهایم را تثبیت می کنند و غربتم دردهایم را تشدید می کنند. باور کنید آمده ام میان شما غریبه ای تازه باشم غریبه ای منفرد اما گمشده در دنیایتان، کاش باور می کردید از واقعیت دنیایم...
  • صدای خش خش برگها دوشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1385 13:46
    آنکس که می گفت دوستم دارد عاشقی نبود که به شوق من آمده باشد رهگذری بود که روی برگهای خشک پاییز راه می رفت... صدای خش خش ِ برگها همان آوازی بود که من گمان می کردم می گوید: دوستت دارم! . . .
  • می خواهی بروی ... بی بهانه برو... دوشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1385 00:37
    می خواهی بروی ... بی بهانه برو... بیدار نکن خاطره های خواب آلوده را !! برو ... نگاه هم نکن !! نمی خواهم ببینی که هنوز نرفته ... دلم برایت تنگ است مانده ام چه کنم ؟ التماست کنم؟ نه ... این ، ممکن نیست! شکستنی نیست غرورم ... همانند قلبم می خواهی بروی نه حرف بزن ، نه چیزی بگو ! نیست شو ... چون غریبه ها در مه و دود می...
  • چگونه باید از تو متنفر شد دوشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1385 00:34
    قدمهایم را روی رد پاهایت می گذاشتم چون فکر می کردم اگر مانند تو باشم دوستم خواهی داشت ! عزیزم هرگز نمی دانستم تو حتی از خودت هم فراری هستی فقط به تو فکر می کردم ... و... در رویا که نمیشد تو را آنگونه که هستی ببینم؟ نه ... مرا ببخش که از تو یک بت ساخته بودم سادگیم را به حساب حماقتم مگذار چون من واقعا ساده بودم ... نه...
  • دویدن من برای رسیدن به اوج چشمانت دوشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1385 00:31
    زندگی در گذر زمان ... من در امتداد خط نگاهت ... دویدن زمان برای پیوستن به تاریخ دویدن من برای رسیدن به اوج چشمانت زمان همیشه به تاریخ پیوست ! افسوس که من پشت خط شروع هنوز در جا می زنم!!
  • چه زجری می کشد آنکس که انسان است ... دوشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1385 00:23
    نمی دانم! وتقدیس ندانستن برایم گاه شیرین است و حتی گاهگاهی دوست می دارم ندانم هیچ چیزی را ندانم بغض های خسته در مجرای آه آلود یک دریا نفس را که از طغیان ماتم تا ابد آهسته می نالند ندانم! قصه های تلخ و شیرین نهفته در دل مهتاب گون شب که هر دفترسرود قهرهای خاکیان و عجز این افلاکیان را می کند فریاد ندانم! شبنم بنشسته روی...
  • ای تنها بی همتا شنبه 11 شهریور‌ماه سال 1385 00:26
    از د ورترین نقطه تردید از بلند ترین نقطه کوه و سبزترین برگ و از هر چیز دیگر بلندتر صدایت میزنم و میگویم دوستت دارم ای تنها بی همتا
  • چگونه دوستت دارم ؟ جمعه 10 شهریور‌ماه سال 1385 00:38
    چگونه دوستت دارم ؟ بگذار بشمرم : تورا با عمق و عرض و طول دوستت دارم، با احساسات نامرئی به اندازهء پایان هستی، من تو را هر روز دوست دارم مثل نیاز انسان به آفتاب و شمع، تو را آزادانه دوست دارم مثل تلاش انسان برای رسیدن به حق، تو را خالصانه دوست دارم مثل احساس بعد از دی، تو را به اندازه قدیمی و ایمان کودکی ام دوست دارم...
  • زندگی جمعه 10 شهریور‌ماه سال 1385 00:18
    زندگی چون گل سرخیست پر از عطر پر ازخار پر از برگ لطیف یادمان باشد اگر گل چیدیم عطر و خار و گل و برگ همه همسایهء دیوار به دیوار همند . . .
  • عشق تنها معجزه قرن است پنج‌شنبه 9 شهریور‌ماه سال 1385 23:52
    تمام دیشب را به خاطر نوشتن این سیاهه بیدار ماندم باید آن چیزی می شد که دلم می خواست. همه چیز برای نوشتنم مهیا بود فنجان قهو ام ، ترانه دلخواهم و پنجره ای که رو به مهتاب باز بود. زاویه نشستنم را طوری تنظیم کردم که چشم هایم با نور ماه تلاقی کند . بعد دست به قلم بردم و فرو رفتم در همان حالت خلسه همیشگی ... حالا می...
  • یا قاضی الحاجات ... چهارشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1385 01:55
    خیلی وقته آفتابی نشدم ، معذرت میخوام ... آخه چرا این روزها همه اش دلم گرفته ! می دونم اولین سوالتون اینه که چی شده ؟! چرا اینطور شدی !! اما خودتون خوب می دونید که اصلا نمی تونم بگم ! به قول قدیمی ها مرا دردیست اندر دل ، اگر گویم زبان سوزد و گر پنهان کنم ترسم که مغز استخوان سوزد ! آخه پس چیکار کنم؟ این روزا همه اش یه...
  • نکند باز کار بد کرده؟! چهارشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1385 00:44
    پری مهربان قصهء من باز این بچه کار بد کرده یادروغی بزرگ گفته و یا شاخه ایی نسترن لگد کرده یا کسی را دوباره هل داده یا آدامس خروس دزدیده یا روی مردمی که میگذرند با شلنگ آب داغ پاشیده یا خودش را به خیره گی زده و با همه اهل کوچه لج کرده یا ادای بدی در آورده دهنش را دوباره کج کرده پری مهربان قصهء من! بازاین طفلکی کتک...
  • در طالعت ستاره زیاد است، ماه نه چهارشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1385 00:20
    در طالعت ستاره زیاد است، ماه نه! گاهی شکست هست ولی اشتباه نه! گه گاه در مسیر زمان لیز می خورد پایت درون چاله ولی توی چاه نه! چشمت همیشه منتظر چیز تازه ایست چیزی شبیه روشنی یک نگاه! نه؟ دستت به دستهای من اما نمی رسد قلبت به خلوت دل تنگ من آه! نه! گفتی نگو که عشق گناه است خوب من باشد! قبول البته شاید گناه! نه- اما من از...
  • روزهای تنهایی دوشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1385 23:53
    تا حالا شده به یه فرشته ی نجات بر بخوری ؟ تا حالا شده به کسی برسی که انگار سال ها به دنبالش بودی تا در کنارش به آرامش برسی ؟ آرامشی وصف ناپذیر . آرامشی که از نبودنش بترسی . اون موقعس که آنچنان دلتنگش می شوی که عین دیوونه ها از یه لحظه نبودنش می ترسی . اون موقع که دلت می خواد ثانیه به ثانیه ی زندگیت رو در کنارش باشی ....
  • ای آشنای دیرین قلب من... دوشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1385 22:36
    وقتی آسمان در بی‌نهایت ستاره‌های نقره‌ای‌اش گم شد، باور کنیم که شب، بوی نفسهای عشق را می‌دهد. باور کنیم که در تابش دلکش مهتاب عطر جاودانه یاسها جاری است. شب‌بوها را،‌ پونه‌ها را، نسترنها را و چشمهایم را به نگاه رویایی‌ات می‌بخشم. بالهای پرستو را به خاطر بسپار. من پشت دیوار تنهایی انتظار تو را می‌کشم. سپیده ‌دم از افق...
  • کاش او وقت دیگری میمرد دوشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1385 21:41
    کاش او وقت دیگری میمرد، افسوس ،افسوس کاش از مرگ در زمان دیگری میشد گفت :فردا ،فردا پله های روز را نرم و لغزان میخزیم، باز مرگ ناگزیری را به آخر میبریم . این همه دیروز هایی که در پی هم بوده اند، مرگ را همچون سبک مغزان نشانگر بوده اند، زندگی،ای شمع کوچک!شعله ی تو پاینده نیست، تا صبحی از راه رسد،نورت به شب زاینده نیست ....
  • 1609
  • 1
  • ...
  • 14
  • 15
  • صفحه 16
  • 17
  • 18
  • ...
  • 54