-
امشب از جنس فریادم
یکشنبه 23 بهمنماه سال 1384 01:26
پنجره را باز میکنم در آغوش آسمـان فریاد میزنم ... حضور آسمان گاهی چون بادی موافق در افکارم رخنه میکند و پریشانی موهایم را بهانه ای میشود ... زوزه های دلواپس انتظار زیر بار سنگین قدم هایم ناتوانی خود را خش خش میکنند تاریکی آرام از فراز کوهها فرود می آید امشب از جنس فریادم از جنس نیـــاز ... در دالان های تاریک تردید...
-
اعتــراض
شنبه 22 بهمنماه سال 1384 19:58
اعتــراض به بودن و حضور نداشتن اعتراض به انتخاب دل و سکوت عقل اعتراض به دلواپسی های مکرر به سرود آفرینش که تلخ ترین سرود است اعتراض به دم بدون بازدم اعتراض به بادبادکی که دست نخورده می پوسد اعتراض به من بدون ما اعتراض به نیـــاز به خواب های بی تعبیر به باد افسار گسیخته به آب گل شده به لب گشودن و حرف نزدن اعتراض به...
-
چه کسی میداند؟؟؟
شنبه 22 بهمنماه سال 1384 01:24
حجم سرخ نگاه را چه کسی میداند قدر قلب زمان را چه کسی میداند آدمی رفت و گذری نکرد به آینده حاجت دل شکستگان را چه کسی میداند من و من های من به درک واصل شد رمز من های نهان را چه کسی میداند در این مردابهای بی نشانی راه نورانی وبی مُهر وعیان را چه کسی میداند منم و گرد و غباری به تنم خان ه عشق و صفا را چه کسی میداند خسته و...
-
من که از اول قصه گفته بودم
شنبه 22 بهمنماه سال 1384 00:31
تا کدوم ستاره دنبال تو باشم تا کجا بی خبر از حال تو باشم مگه میشه از تو دل برید و دل کند بگو می خوام تا ابد مال تو باشم از کسی نیس که نشونی تو نگیرم به تو روزی میرسم من که بمیرم هنوزم جای دو دستات خالی مونده تا قیامت توی دستای حقیرم خاک هر جاده نشسته روی دوشم کی میاد روزی که با تو روبرو شم من که از اول قصه گفته بودم...
-
من کوله بار خویش را بسته ام
شنبه 22 بهمنماه سال 1384 00:02
همه می پرسند « چرا شکسته دلت ؟ مثل آنکه تنهایی ؟ ... چقدر هم تنها ! پاسخ یک دریا را در قطره نمی توان پیدا کرد ... و سخن هزاران سال را در لحظه نمی شود جستجو کرد .... حرفهای ساده من چقدر در هزارتوی ذهن پیچیده می شود ؟ مگر ساده تر از این هم می توان صحبت کرد ؟! من از قله نمی آیم ... دره هم جای من نیست ... من شهسوار عشقم...
-
خدانگهدار ای کوچه خاطره ها!
جمعه 21 بهمنماه سال 1384 23:39
دلت تنگ است میدانم ، قلبت شکسته است می دانم ، زندگی برایت عذاب اور است میدانم ، دوری برایت سخت است میدانم … اما برای چند لحظه آرام بگیر عزیزم … گریه نکن که اشکهایت حال و هوای مرا نیز بارانی می کند ، گریه نکن که چشمهای من نیز به گریه خواهند افتاد … آرام باش عزیزم ، دوای درد تو گریه نیست! بیا و درد دلت را به من بگو تا...
-
چند نکته ارزشمند از بزرگان
جمعه 21 بهمنماه سال 1384 22:33
هر روز به سه نفر اظهار ادب کن در هر بهار گلی بکار در حمام آواز بخوان بی هیچ علت خاصی بگذار بهت خوش بگذرد بعد از مصرف ، در خمیر دندان را ببند همه لباسهائی را که ظرف سه سال گذشته نپوشیده ای به خیریه ببخش شریک زندگی ات را با دقت انتخاب کن ، نود و پنج درصد خوشبختی ها و بدبختی های زندگی ات ناشی از همین یک تصمیم خواهد بود...
-
ــ دختر بی بازگشتِ گریه ها ! ــ
جمعه 21 بهمنماه سال 1384 22:05
و تو ! ــ دختر بی بازگشتِ گریه ها ! ــ از یاد نبر که ساده نویسی ، همیشه نشان ساده دلی نیست ! پس اگر هنوز ، بعد از گواهی گریه ها در دفترم می نویسم : " باز می گردی " به ساده دل بودنم نخند ! اشتباه مشترک تمام شاعران این است که پیشگویان خوبی نیستند !
-
تقصیر تو نبود .
جمعه 21 بهمنماه سال 1384 20:49
تقصیر تو نبود . خودم نخواستم چراغ قدیمی خاطره ها ، خاموش شود ! خودم شعرهای شبانه ی اشک را ، فراموش نکردم . خودم کنار آرزوی آمدنت اُردو زدم . حالا نه گریه های من ، دِینی بر گردن تو دارند ، نه تو چیزی بدهکار دلتنگی این همه ترانه ای ! خودم خواستم که مثل زنبوری زرد ، بال هایم در کشاکش شهدها خسته شوند و عسل هایم صبحانه ی...
-
نیایش
جمعه 21 بهمنماه سال 1384 20:10
بار خدایا از عشق امروزمان قدری هم برای فرداهایمان کنار بگذار باشدآن زمان که ثانیه ها از پس هم گذشتند و ما را دلسرد کردند به یاد آوریم که روزی.... عاشق بوده ایم آمین
-
عشق یعنی...
جمعه 21 بهمنماه سال 1384 17:30
من / عشق پاک یعنی سرزمین لحظه یعنی بیداد عشق من باختن عشق جان یعنی زندگی لیلی و قمار مجنون در عشق یعنی ... شدن ساختن عشق دل یعنی کلبه وامق و یعنی عذرا عشق شدن من عشق فردای یعنی کودک مسجد یعنی الاقصی عشق / من
-
می رسد روزی...
جمعه 21 بهمنماه سال 1384 13:36
-
تو دنیا سه تا فرشته هست.
جمعه 21 بهمنماه سال 1384 03:34
تو دنیا سه تا فرشته هست. ..یکی داره به پرندهای خوشکل غذا میده . .یکی داره به درد دل عاشق خوشکل ما گوش میده سومی همونی که من خیلی خیلی دوسش دارم والان داره اینو میخونه ------------------------ وقتی آموزگار گفت: عشق چند بخشه؟؟ دستم را بالا بردم و با خوشحالی داد زدم: یک بخش فقط یک بخش ....... ولی وقتی تو را شناختم فهمیدم...
-
اگر...؟!
جمعه 21 بهمنماه سال 1384 03:25
اگر گاهی ندانسته به احساس تو خندیدم و یا از روی خودخواهی فقط خود را قشنگ دیدم اگر از دست من در خلوت خود گریه می کردی اگر بد کردم و هرگز به روی خود نیاوردم اگر تو مهربان بودی و من نامهربان بودم برای دیگران بهار و برای تو خزان بودم اگر تو با تحمل گله از خودخواهی ام کردی اگر زجری کشیدی تو گاهی از زبان من اگر رنجیده خاطر...
-
ای کاش
پنجشنبه 20 بهمنماه سال 1384 19:32
ای کاش می توانستم باران باشم تا تمام غمهای دلت را بشویم ای کاش می توانستم ابر باشم تا سایه بانی از محبت برویت می گسترانیدم ای کاش می توانستم اشک باشم تا هر گاه که آسمان چشمت ابری می شد باریدن می گرفت ای کاش می توانستم خنده باشم تا روی لبانت بنشینم و غنچه بسته لبانت را بگشایم ای کاش می توانستم یک پرنده باشم و پر می...
-
دروغهای رایج آقایون به خانمها در 10 نکته که جالب است
پنجشنبه 20 بهمنماه سال 1384 09:47
دروغ شماره 1 متاسفم چنانچه همسر شما خواسته باشد از یـک مـوقـعیـت خطرناک و یا بگو مـگوی بیخ دار نجات پیدا کند این جمله ساده خیلی مفید خواهد بــود. با این جـملـه خـیـلی ساده می توان اخم یک زن را به لبخند تبـدیـل کرد. کـافـی است به شما بگوید که متاسف است و قول می دهد عوض شود تا همه چیز با خوبـی و خـوشی، لااقل بـرای هـمان...
-
خیلی خستم
پنجشنبه 20 بهمنماه سال 1384 04:49
اینروزا احساس می کنم که دیگه درد نبودنت رو نمیشه تحمل کرد. حتی اگه بخوام هم دیگه نمی تونم . نه نمی تونم .. آخ خدا ، خیلی خستم ..خیلی....
-
<< دوستت دارم>>
پنجشنبه 20 بهمنماه سال 1384 01:29
تک فرشتهً وجودم، اگر چه از تو دورم ، اما ریسمان محبت تو را به من وصل کرده است. پادشاه سرزمین تنهاییم، تک نوازندهً غربت دور اندازهً وسعت تنهاییم <دوستت دارم>> به اندازهً همهً آن روزهایی که حسرت نبودنت دیوانه ام کرده بود << دوستت دارم >> کاشکی دوست داشتن نشان دادنی بود تا به تو نشان می دادم که چقدر...
-
هفت نصیحت مولانا
چهارشنبه 19 بهمنماه سال 1384 13:34
• گشاده دست باش، جاری باش، کمک کن (مثل رود ) • باشفقت و مهربان باش (مثل خورشید ) • اگرکسی اشتباه کردآن رابه پوشان (مثل شب ) • وقتی عصبانی شدی خاموش باش (مثل مرگ ) • متواضع باش و کبر نداشته باش (مثل خاک ) • بخشش و عفو داشته باش (مثل دریا ) • اگرمی خواهی دیگران خوب باشند خودت خوب باش (مثل آینه )
-
شاید این آخرین ترانه ام باشد
چهارشنبه 19 بهمنماه سال 1384 00:23
شاید این آخرین ترانه ام باشد و شاید مهربانترین قسمت اندیشه ام .... گم شده است همه نقشه هایم ... خود را کودکی حس می کنم که میان اسباب بازیهایش گم شده است ... همیشه دلم می خواست که بذر محبت درباغچه خانمان بکارم و عشق درو کنم ... می بینی ؟ لحنم چه ساده شده است ؟ ذهنم خسته است و چشمم تمنای خواب دارد ... نه خواب آشفته ! ای...
-
رهایی
چهارشنبه 19 بهمنماه سال 1384 00:06
رهایی چنان زیباست که تمامی پدیده ها و مناظر اطرافت بسان زیباترین اثر هنری خلقت, نمایان میشوند رهایی چنان سبک است که حتی وزن خود را بسان باری بر دوش حس نخواهی کرد, چه رسد به تعلقات و آرزوهای الگو گرفته از یکدیگر . رهایی چنان لطیف است که سایش مولکولهای هوا را با پوست صورت خود, همچون هدیه ای از طرف پروردگار می ستائی....
-
بی تو می میرم
دوشنبه 17 بهمنماه سال 1384 23:22
نمیدانم تو میدانی دل من در هوای دیدنت بی تاب گردیده ، سراپای وجودم آب گردیده نمی دانم تو میدانی ز هجرت دیدگانم پر ز خون گشته ، درون بسترم همچو شمع می سوزم، برای دیدن رویت دو چشم اشکبارم را به روی ماه می دوزم . نمی دانم تو می دانی درون بسترم من سخت می گریم و اکنون در فضای خاطرم می پیچد که بی تو می میرم
-
ترانه های بیلی تیس
دوشنبه 17 بهمنماه سال 1384 12:48
برای من زندگی ودنیا ومردمان همه هیچند . زیرا جز آنچه مال اوست چیزی ازجهان نمی خواهم .... ببین، ای رهگذر، هرچه راکه یادگاراو نیست یکسره به تو می بخشم ... چقدربه خود رنج می دهم تا گیسوانم را بیارایم وعطرهای گرانبها برتن زنم وجامه های دلپذیربپوشم تا در نظرش زیبا جلوه کنم ... ولی اینهمه چیزی نیست ، اگر می بایست برای خاطر...
-
مادر
یکشنبه 16 بهمنماه سال 1384 23:46
ما در:ای مهربان دلم برایت تنگ شده است. عاشقانه هایم را به سویت می فرستم تا تنها تو بخوانی با صدای بلند تا همه بدانند از دلتنگیهایم نیز مینویسم اما نه دل تو نازکتر از انست که طاقت دلتنگیها را داشته باشد می خواهم همه حرفهای دلم را برایت بگویم بشنو ای خوشه چین عمرم . تو باید همیشه باشی سبز عاشق مهربان وتا ابد نامت بر...
-
راز و رمز گلها
یکشنبه 16 بهمنماه سال 1384 23:31
گل سرخ : عشق آتشین مرا بپذیر غنچه گل : برای نخستین بار قلبم بخاطر تو لرزید گل میخک : قلبم را به تو تقدیم می کنم گل شقایق : زندگیم فقط بخاطر عشق توست گل بنفشه : همیشه بیاد من باش گل اطلسی : نمی دانم مرا دوست داری یا نه گل محمدی : ترا از صمیم قلب می پرستم گل شب بو : در شب مهتاب رویت را می بوسم گل همیشه بهار : عشق تو...
-
روزها
یکشنبه 16 بهمنماه سال 1384 23:16
... روزها و سالهاست که دایره درنگ را دوره کرده ام و به التماس یک لحظه بی پروا خود را به دریای سقوط واتکانده ام و دلم را آماج گرداب هولناکهای خشم افسانه های کهن « عشق » نموده ام .... باور کن بهترین زمزمه ای که مرا یاد کودکیم می اندازی ! من نا مهربانی را اصلا فرا نگرفته ام ! از همان دقیقه ای که عابر خیابان ها شدم با تو...
-
تقدیم به تو تک ترین پروانه عشق:
شنبه 15 بهمنماه سال 1384 01:06
چگونه باور کنم لحظه های بی تو بودن را. شب و روز دیدهء حسرت باورم بر سنگفرش خیابان می لغزد و فکر کردن به لحظات دردناک جدایی چون تیشه ای بر جان خسته ام فرو می رود . چشمانم هر سایه را به امید دیدن قامت استوارت می بلعد. آخر می دانی تو برایم چه مفهومی داری؟ داستان شیدایی پروانه به گرد شمع را شنیده ای؟ من آن پروانه ء پر و...
-
(بهش بگید که من خیلی دوستش دارم)
جمعه 14 بهمنماه سال 1384 13:20
در تمام لحظه هایم هیچکس خلوت تنهاییم را حس نکرد آسمان غم گرفته هیچگاه برکه ء طوفانیم را حس نکرد آنکه سامان غزل هایم از اوست بی سر و سامانیم را حس نکرد. می رسد روزی که بی من روزها را سر کنی می رسد روزی که مرگ عشق را باور کنی می رسد روزی که تنها در کنار عکس من قصه ء عشق کهنه ام را مو به مو از بر کنی
-
((دیدار تلخ))
جمعه 14 بهمنماه سال 1384 07:28
به زمین می زنی و می شکنی عاقبت شیشهء امیدی را سخت مغروری و می سازی سرد در دلی آتش جاویدی را دیدمت وای چه دیداری این چه دیدار دل آزاری بود بی گمان برده ای از یاد آن عهد که مرا با تو سر و کاری بود دیدمت وای چه دیداری نه نگاهی نه لب پرنوشی نه شرار نفس پر هوسی نه فشار بدن و آغوشی این چه عشقی است که در دل دارم؟ من از این...
-
تقدیم به بهترین قلبهای دنیا
پنجشنبه 13 بهمنماه سال 1384 23:05
من از تو آرامشی می خواستم تا جسم و جانم را تسکین دهد و روانم را برای کار و تلاش و حرکت وپویایی آماده نماید اما چه بگویم و چگونه بنویسم در تو یافتم در لحظه های با تو بودن به آن آرامش شیرین زندگی رسیدم حضور تو مرا رام و آرام کرد و من در مقابل تو نشستم و مات ومبهوت تو شدم نمی دانی چه احساسی در آن لحظات داشتم چه پروازی چه...