من میرم

به ساعتت نگاه نکن


میدونم باید برم


لا اقل بذار بفهمم


چی اومد باز به سرم


انقده حرف خداحافظی نزن تلخه صدات


نمیخوام با تو بودن رو حالا از یاد ببرم


تو هنوز کوه غروری


دلتم غرور میخواد


نه دیگه خورشید قلبم


تا ابد در نمیاد


اومدن کار تو بود


رفتنم کار توئه


کاش از این اومد و رفتت


 یه کسی خبر میداد


حالا تو خیلی غریبی


با چشام با نفسام


حالا تو دوری از اون


گرمی عشق تو صدام


حالا من راه درازی دارم از تو تا سکوت


حالا من بی کسی رو با خاطرات تو میخوام


اومدن کار تو بود


رفتنم کار توئه


کاش از این اومد و رفتت


 یه کسی خبر میداد


لحظه ها حرف میزنن میگن که وقت رفتنه


میدونم که این همون حرف دل تو با منه


من میرم حتی نگاهمو بهت پس نمیدم


اون چشات که آینه نیست انگار که جنس آهنه

نظرات 4 + ارسال نظر
مسعود دوشنبه 10 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 03:13 ب.ظ http://www.massoudx12.blogsky.com

سلام وب لاگ جالبی داری

پیش منم بیا

منتظرم

مصطفی دوشنبه 10 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 03:42 ب.ظ http://mosiiiii,persianblog.com

سلام من که حرفی ندارم ولی بعد بهت میگم تا بعد یا حق

پسرک تنها دوشنبه 10 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 08:21 ب.ظ http://kamran-loving.persianblog.com/

سلام ممنون که بازم سر زدی بهم ،باعث افتخار که نوشته هام تو بلاگ شما هم باشه .
خیلی لطف کردی .
شاد و پیروز باشی

امیر حسین دوشنبه 10 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 10:41 ب.ظ http://bezanberim.co.sr

سلام ....بازم عالی بود...راستی من لینک شما رو گذاشتم اگه ممکنه ما هم لینک منو بذارید....مرسی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد