غــــــــــرور عشق
کاش از عشق تو می مردم ، کاش می مردم و دیگر کسی نگاه عاشقانه ای
به من نمی کرد… دیگر نمیخواهم کلمه دوستت دارم را از کسی به جز تو
بشنوم ، دوست دارم تنها تو مرا دوست داشته باشی… کسی به جز تو لایق
من نیست ، من تنها میتوانم با تو زنده بمانم… دیگر نمیخواهم چشمی به
من با احساس عاشقانه نگاه کند !… من نمیخواهم جز تو به کسی نگاه
بیندازم و عشق بورزم….! کاش از عشق تو می مردم ، کاش می مردم تا با
دلی عاشق ، آن هم عاشق تو از دنیا بروم…!
اگه روزی دل من به جز تو عاشق کسی دیگر شد آن زمان بدان که دیگر پایان
زندگی من است و پایان داستان عشق…!
کلمه دوستت دارم که از زبان من بلند می شود تنها برای تو است … من به
جز تو به کسی دیگر این کلمه را نخواهم گفت ، بگذار حسرت کلمه دوستت
دارم از طرف من در دل همگان بماند ، تا همه بفهمند من تنها عاشق تو می
باشم…!
بگذار همه حسرت مرا بکشند ، و تو نیز در مقابل حسرت دیگران به من افتخار
کن! افتخار کن چنین عشق و همدمی نصیبت شده است ، عشقی که تا ابد
خواهد ماند…
من مغرور شده ام ، مغرور عشقی که به تو می ورزم شده ام، غرور من به
خاطر عشق بیش از حد نسبت به تو می باشد … غروری که پایانش رنگ آغاز
زندگی است…
آهای عزیز من به عشق من افتخار کن ،چون که میان این همه
عاشقانی که من دارم تو را برای همدم و عشق زندگی ام انتخاب کرده ام
چون تو لایق آن هستی…!
کاش یه ذره از این غرور عشق تو وجود ما عاشقها بود!
:: |