درد عشق

دردی در سینه ام دارم که مپرس

درد عشقی در جان دارم که مپرس ، راه دشواری در پیش دارم که نگو

دلم از دوری تو به درد آمده ، درد قلبم در این زندگی به جانم آمده

درد دوری تو ، و درد..........

عزیزم بیا ، بیا در کنارم تا لا اقل دیگر این درد دوری در سینه ام نباشد

خودم درد دارم ، پس این درد دوری را دیگر در قلب من نگذار بماند

دردی در سینه ام دارم که مرا پریشان میکند

با وجود اینکه قلبم به دور از عشق پر از درد است ولی باز من با تو می مانم

با تو می مانم با همین قلب پر از درد

با تو می مانم که بگویم دوستت دارم ، تا ابد و تا جایی که جان داشته باشم

درد عشقی دارم که نگو ، ساز غمگینی می شنوم که مپرس

راه زندگی را تنها به امید تو میپیمایم! راه زندگی را تنها به امید رسیدن

 به تو ادامه میدهم

بیا ای کسی که درد عشق را در قلب من گذاشتی ، بیا ای کسی که مرا به عزای

 لحظه هایم
نشاندی ، بیا و با حضورت در کنارم قلبم را آرامتر کن ،

قلب پر از درد مرا با حضورت شفا
بده

تو دوای درد منی ، تو امید زندگی منی

ای که تو آتش عشق را در وجود من شعله ور کردی ، بیا و این آتش سوزان

عشق را با
حضورت در کنارم خاموش کن ، بیا و با خود باران

 عشق را در این قلب پر از درد من نازل
کن!

بیا و باران عشق را بر روی کویر تشنه و خشک و پر از درد قلبم نازل کن تا قلبم

دریایی
شود که هر قطره از آب آن دریا پر از محبت و عشق تو باشد

درد نهفته ای در قلبم دارم که نمی گویم ، تو دیگر این درد مرا تبدیل به سرطان عشق
 
نکن
صداقت ، یکرنگی ، یکدلی ، عشق ، محبت در قلبم دارم ! اما قلب من با دردی که
 
دارد این
احساست عاشقی را نیز به درد آورده است

با حضور تو در قلبم این احساسات پاک را آرام کن و امیدوارم کن به زندگی

درد عشق درمانی ندارد ، درد عشق آرامی ندارد ، درد عشق راه چاره ای ندارد

 اینک تو بیا و
مرا آرام کن ، تو که دوای هر درد بی درمان منی عزیزم

بیا و با جاری شدن خون عاشقی ات دررگهای قلبم درد مرا التیام بده عزیزم

 





نظرات 1 + ارسال نظر
پیمان پنج‌شنبه 25 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 08:48 ق.ظ http://pme.blogsky.com

سلام دوست عزیز .
وبلاگ قشنگی دارید .
با تبادل لینک موافقی؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد