تقدیم به دریا دریای با ذوقم



طلوع یک آدم !

وقتی سکوت بی‌انتهایت

از جاده های خاکی فرا می‌رسد

فریادهایم به آهنگی دلنشین

                                          می‌مانند

وقتی سرمای جانت

با صدای قشنگت می‌آید

هرم رسوای تنم

مزه‌ی سرما را می‌چشد

وقتی ازدحام آدمها هم

                                    تنهایی‌ام را نمی‌شکند

یاد نگاه‌های عطشناکت

مرا فرا می‌گیرد


      * * * * *

وای که این شبها

چه بزم‌هایی با حضور یاد تو دارم

و با طلوع خورشید

.
.
.
.  .   .   .   آدم می‌شوم






تا بعد...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد