تقدیم به مسافرانم که به ابدیت رفته اند، ...
آن زمان که آسمان آبی آبی ست و زمین فرشی ازگلبرگها و سبزه زارها دارد،
درختها مملو از شکوفه های رنگی اند،
پروانه ها می رقصند وجویبارها ترانه ی شادی را ترنم می کنند،
دلم هوایت را می کند،
ای مسافر آیا فرصتی هست تا دوباره ببینمت ؟
دلم می خواهد لحظه ها متوقف بمانند و زمان جلو نرود
شاید دل مهربانت یادم کند و مرا از انتظارهای خسته کننده و رنج آور رهایی بخشد .
حال بگویید برایدیدنتان از کدام کوچه بیایم.
با سلام و مهر و محبت های زیاد .عیدت مبارک .منتظرت هستم .
سلام خیلی شعر زیبای بود به امید دیار
دلم یه گیتاری می خواد
تا بزنه آهنگی که دلت می خواد
دلم یه جای دنج می خواد
تا بزنه حرفایی که دلت می خواد
آسمون سقفمون باشه
یه دریا فرشمون باشه
رنگین کمون تابلوی اون
جنگل عشق گلای اون
تو آسمون ابر سیاهی نباشه
تو در هم موج تباهی نباشه
می خوام تو رو تو حس بارون ببینم
هر چی گل تو عشقمون تو آسمون بچینم
آریا رو فراموش کردی دیگه بهش سر نمزنی ولی ما بیاد شما هستیم
salam mamonam
salam webloge galebi dare chetor in ra aplod karde?
age misheh baram beneviseed?
mamnon
salam banoo jan kheyli ziba bood
arezoo mikonam hamishe shad va pirooz bashid.
سلام...وبلاگ زیبای شما را به دقت خواندم و بسیار لذت بردم...موفق باشید..لینک شما را در وبلاگم درج می کنم شما هم اگر دوست داشتید...
اگر که دلسوخته ای با تو غریبه نیستم ......... که با تو بغض عشق را غزل غزل گریستم
من و یک راه نرفته، من و یک قلب شکسته من و یک عشق نهفته، من و یک خیال باطل
به ما هم سر بزنید