خدایا خدایا ای توئی که با این روشنایی های خفیف ذهن مرا روشن

 
می کنی توئی که در وجودم آرزوی مبهم و ناشناخته ای رابرای رفتن


و دور شدن از اینجا بر میانگیزی اما شهامت و قدرت ان را به من


نمی دهی از تو اطاعت می کنم.خدایا هر کاری را که خواست خود توست با من بکن.

 وقتیکه دست تو مرا میکشد

 و بسوئی میبرد فکر و روح من از به خود پیچیدن و به تب و تاب افتادن چه فایده ای میبرد

نظرات 1 + ارسال نظر
ساغر شنبه 1 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 01:23 ق.ظ http://www.sokoote-del.blogsky.com

سلام
وبلاگ زیبایی داری و نوشته هات قشنگه
تونستی به من سر بزن خوشحال میشم
موفق باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد