مادر

مادر:ای مهربان دلم برایت تنگ شده است.

عاشقانه هایم را به سویت می فرستم

 تا تنها تو بخوانی با صدای بلند

 تا همه بدانند از دلتنگیهایم نیز مینویسم

 اما نه دل تو نازکتر از انست

که طاقت دلتنگیها را داشته باشد

 می خواهم همه حرفهای دلم را برایت بگویم

بشنو ای خوشه چین عمرم .

تو باید همیشه باشی سبز عاشق مهربان

وتا ابد نامت بر آواز دل وزبانم !

تو برای شنیدن دل واژه های من

 تنها ترین عاشقی

آخر حرفهای یک عاشق را

تنها و تنها یک عاشق می داند

 و بس آخر عشق من تو مادر!

ولی مادر جان!

نمی دانم بعد از تو کیمیای عشق و امید

 را در کدام وادی آرزوها جستجو نمایم

بیا تا زمستان خنده های بی پایانم

به شکوفایی مجدد برسد

و بهار گریه هایم خزان شود

 

نظرات 3 + ارسال نظر
خدای گونه ای در تبعید... دوشنبه 17 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 01:14 ب.ظ http://kaveer.blogsky.com

وبلاگ قشنگی داری عزیز
خیلی لذت بردم

سیامک دوشنبه 17 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 04:09 ب.ظ http://www.parsiyan.blogsky.com

چه بی‌انتهاست جاده زندگی من
و چه خالی
تو در کدامین نقطه این جاده ایستاده‌ای ؟
زیر سایه کدام تک درخت ؟
در انبوه کدامین دریای مواج خوشه‌های گندم ؟
دستانت برای آغوش که گشوده شد ؟
چشمانت ، خورشید جاودان عشق را مهمان قلب که ساخت ؟
آبشار گیسوانت رایحه مهر را بدست نسیم بسوی کدام رود روان کرد ؟
بر من چه رفت که چنین چشم از جاده برنمی‌گیرم و سالهاست ...
آری سالهاست آمدنت را انتظار می‌کشم
راز این انتظار چیست ؟
.........
باران را به بارش دعوت کردم
تا زیر جلوه اغواگر رنگین کمان ، تا در پس حجاب باران
اشک‌هایم را پنهان سازم
تا شاید تو نیز لحظه‌ای لبخند و مهر را همراهم سازی
در آن لحظه که من همسفر خاک می‌شوم

مصطفی دوشنبه 17 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 06:23 ب.ظ http://mostafa-sh.blogsky.com

سلام خوبی
وبلاگه قشنگی داری
دنیا دو رو زه
یک روز علیه توست و یک روز با توست
یک روز که علیه توست ناراحت مباش
وروزی که با توست مغرور مباش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد