یادم هست یادت نیست

یادم هست یادت نیست
 
روز پاییزی میلاد تو در یادم هست

روز خاکستری سرد سفر یادت نیست

ناله ی ناخوش از شاخه جدا ماندن من

در شب آخر پرواز خطر یادت نیست

تلخی فاصله ها نیز به یادت ماندم

نیزه بر باد نشستس رو سپر یادت نیست

عطش خشک تو بر ریگ بیابان ماسید
 
کوزه ای دادمت ای تشنه مگر یادت نیست

تو که خود سوزی هر شب پره را می دانی

باورم نیست که مرگ بالو پر یادت نیست

خواب روزانه اگر در خور تعبیر نبود

پس چرا گشت شبانه در به در یادت نیست

من به خط و خبری از تو قناعت کردم

قاصدک کاش نگویی که خبر یادت نیست

یادم هست یادت نیست
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد