کاش من باران بودم


کاش من باران بودم

 

کاش من باران بودم


ناودان خشک وخاموش خانه در انتظار


گلهای افسـرده باغچه زیرنور خورشید بی قـرار


چشمهـای اشکی ولرزان دوخته به آسمان ،

امیدوار


نـاگــهــان بــاران وحشی وپرشور وخندان


بازی ‎‎‎‏ِ موج دریا در باران بوی ِ خاکِ خورده باران


تو زیرچتـر آبـی خود آرام

 

وبی تشـویش می خـوانی :


- باران ، بارانِ نغـمه ساز


انتظار ِ دانه را امیـد روئیـدن


لب تشـنگان را نـوید سیـرابی


پایان انتظـار خشـکسالی


کاش من باران بودم

 

یا حتی قـطره ای از آن بودم


کاش می باریـدم


برلـب خشـک کـویر


برتن خسـته رود


برسـر تشـنه خاک


کاش می باریدم و می باریدم

 

 ازسحـرتا به غـروب


کاش تن تب دار تو را مرهـمی بودم من،

 

 تمام خستگی گرمارا ازتنت می ربودم


وه ، اگر باران بودم ،

شاد بودم تنـدو رگبـاروار می باریدم برتو ،

 

 آزاد بودم


کاش من باران بودم

یا حتی قـطره ای از آن بودم


شاید تو مرا قـد باران

یا حتی قـطره ای از آن

دوسـت می داشـتی

نظرات 5 + ارسال نظر
مهرداد یکشنبه 27 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 01:23 ق.ظ http://harfeman.blogsky.com

سلام. بازم به هدف زدید. نوشته های عمیق شما تاثیر عمیقی داره. تازه از وقتی به من سر زدی بینندهای وبلاگم بیشتر شدن. راستی آخرین کامنتی که گذاشتی رو نتونستم بخونم کاش می شد دوباره بنویسید یه جورایی نظر شما برام خیلی مهمه
ممنون
پیروز باشید

لاستیک زاپاس دوشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 01:20 ق.ظ

سلام مامان بزرگ.
کجایی نیستی کم پیدایی سر نمی زنی ....
خوب بازم که در حال نوشتنی راستی مامان بزرگ چشمات ضعیف نمیشه این قدر نزدیک مانیتور میشینی....
خوب بگزریم دیگه چه خبر می بینم که رفتی زیر بارون.
آسمون بغزشو خالی میکنه
آدمو حالی به حالی میکنه
کوچه ها رنگ زمستون می گیرن
شیشه ها بخار بارون میگیرن
آدما چترشونو باز میکنن
تا مثل درختا از دل قطره ها باخبر نشن.
خدا حافظ توست مامان بزرگ تنها .

صفا دوشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 11:12 ب.ظ

سلام وبلایک زیبای دارین بهتون تبریک می گم فرصت نکردم همه مطالب بخونم عنوان جالبی داره باید نوشته های دیگر بخونم تا بدونم این وبلایک عرفانی است یا عاشقانه در هر شکل از خواندن این نوشته لذت بردم موفق و معید باشید و همیشه در پناه مهر

amin سه‌شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 12:26 ق.ظ

salam aziz. aaaalie mese hamishe. baran mibarad emshab * delam gham darad emshb* araame jaane khaste ...
sharmandatam

جادب سه‌شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 11:15 ق.ظ http://www.the-end.blogfa.com

سلام...
ای کاش....ای کاش...ای کاش ...و هزاران ای کاش دیگر برای دوباره بودن..برای دوباره و از نو زیستن.نوشته شما خیلی زیبا بود...میدونین همیشه دوستی به من میگفت..هیچوقت غصه ائن چیزهایی رو که از دست دادی نخور...در عوض قدر اون روزهایی رو که در پیش رو داری بدون....ممنونم که به من سر زدید...منتظر حضوره مجدد شما هستم...یا حق

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد