روزهای تنهایی

 

تا حالا شده به یه فرشته ی نجات بر بخوری ؟


تا حالا شده به کسی برسی که

 

انگار سال ها به دنبالش بودی

 

 تا در کنارش به آرامش برسی ؟

 

آرامشی وصف ناپذیر .

 

آرامشی که از نبودنش بترسی .

 
اون موقعس که آنچنان دلتنگش می شوی که

 

عین دیوونه ها از یه لحظه نبودنش می ترسی .

 

 اون موقع که دلت می خواد

 

 ثانیه به ثانیه ی زندگیت رو در کنارش باشی .


اون موقع که لحظه به لحظه

 

در نبودنش دلت براش تنگ می شه .


اون موقع که فکر می کنی چرا نمی شه

 

 آدمارو گذشت تو چمدون

 

 تا بتونه هر جا میره اونارم ببره ..


اون موقع که پای تلفن دلت می خواد

 

 به صداش گوش بدی .

 

 حتی اگه حرفی برای گفتن نداشته باشی

 

 گوشی رو نگه می داری

 

 که به صدای نفس کشیدنش گوش بدی

 

و از صدای دم و بازدمش آرامش بگیری .


اون موقع که اسم دیوونه رو روت می زارن

 

 و با نگاه های مملو از تمسخر نگات می کنن

 

 و سعی می کنن خوردت کنن .


اون موقع که وقتی تو تنهایی بهش فکر می کنی

 

 آنچنان تپش قلبی می گیری که احساس می کنی

 

 الانه که قلبت بیفته جلوی پات .


به همین سادگی ...


حالا فهمیدی چرا را به را دلم برات تنگ می شه 

 


 

نظرات 4 + ارسال نظر
افسانه نویس گمنام سه‌شنبه 7 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 01:51 ق.ظ

تا حالا شده یه متن رو بخونی
و آه بکشی و بگی چرا کسی واسه من این جوری نمینویسه

تا حالا شده وقتی یه شعر عاشقونه می شنوی
آرزو کنی که یکی هم پیدا بشه که واسه تو شعر بگه

تا حالا شده وقتی دوتا عاشق رو می بینی که مثل مرغ عشق
کنار هم نشستن؛ قلبت بخواد از سینه دربیاد که چرا تو تنهایی

تا حالا شده که ...

حالا میفهمی که چرا بهت میگم ...

[ بدون نام ] سه‌شنبه 7 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 03:52 ق.ظ

دل از سنگ باید که از درد عشق
ننالد خدایا دلم سنگ نیست
مرا عشق او چنگ اندوه ساخت
که جز غم در این چنگ آهنگ نیست
به لب جز سرود امیدم نبود
مرا بانگ این چنگ خاموش کرد
چنان دل به آهنگ او خو گرفت
که آهنگ خود را فراموش کرد
نمی دانم این چنگی سرونوشت
چه می خواهد از جان فرسوده ام
کجا می کشانندم این نغمه ها
که یکدم نخواهند آسوده ام
دل از این جهان بر گرفتم دریغ
هنوزم به جان آتش عشق اوست
در این واپسین لحظه زندگی
هنوزم در این سینه یک آرزوست
دلم کرده امشب هوای شراب
شرابی که از جان برآرد خروش
شرابی که بینم در آن رقص مرگ
شرابی که هرگز نیابم بهوش
مگر وارهم از غم عشق او
مگر نشنوم بانگ این چنگ را
همه زندگی نغمه ماتم است
نمی خواهم این ناخوش آهنگ را
******************************
نمی دونم چطور شد که با وبلاگ شما روبرو شدم . فقط میتووونم بگم واقعا عالیه البته من هنوز این قسمت اول رو خوندم با این حال مطمعن هستم که ارزش داره که بقیشو هم بخونم..........چند وقتی هستش که دلم بد جووری گرفته ..بغض تو گلوم گیر کرده بود ولی نمیدونم تو این چند سطر چی بود که منو ......
فقط اینو میتووونم بگم که خیلی سخته آدم همچین احساسی داشته باشه ولی...............................ببخشید دیگه نمی تووونم ادامه بدم ٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬اگر زنده بودم مطمعن باش باز هم به وبلاگت سر میزنم
زندگی بی عشق هیچ است و هیچ باید نابود شود (هر چه زودتر بهتر)
عین دیوونه ها از یه لحظه نبودنش می ترسی (ولی حالا دیگه نیست)

مهدی سه‌شنبه 7 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 03:54 ق.ظ

دل از سنگ باید که از درد عشق
ننالد خدایا دلم سنگ نیست
مرا عشق او چنگ اندوه ساخت
که جز غم در این چنگ آهنگ نیست
به لب جز سرود امیدم نبود
مرا بانگ این چنگ خاموش کرد
چنان دل به آهنگ او خو گرفت
که آهنگ خود را فراموش کرد
نمی دانم این چنگی سرونوشت
چه می خواهد از جان فرسوده ام
کجا می کشانندم این نغمه ها
که یکدم نخواهند آسوده ام
دل از این جهان بر گرفتم دریغ
هنوزم به جان آتش عشق اوست
در این واپسین لحظه زندگی
هنوزم در این سینه یک آرزوست
دلم کرده امشب هوای شراب
شرابی که از جان برآرد خروش
شرابی که بینم در آن رقص مرگ
شرابی که هرگز نیابم بهوش
مگر وارهم از غم عشق او
مگر نشنوم بانگ این چنگ را
همه زندگی نغمه ماتم است
نمی خواهم این ناخوش آهنگ را
******************************
نمی دونم چطور شد که با وبلاگ شما روبرو شدم . فقط میتووونم بگم واقعا عالیه البته من هنوز این قسمت اول رو خوندم با این حال مطمعن هستم که ارزش داره که بقیشو هم بخونم..........چند وقتی هستش که دلم بد جووری گرفته ..بغض تو گلوم گیر کرده بود ولی نمیدونم تو این چند سطر چی بود که منو ......
فقط اینو میتووونم بگم که خیلی سخته آدم همچین احساسی داشته باشه ولی...............................ببخشید دیگه نمی تووونم ادامه بدم ٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬اگر زنده بودم مطمعن باش باز هم به وبلاگت سر میزنم
زندگی بی عشق هیچ است و هیچ باید نابود شود (هر چه زودتر بهتر)
عین دیوونه ها از یه لحظه نبودنش می ترسی (ولی حالا دیگه نیست)

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 9 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 07:25 ب.ظ

سلام این مطلبتم مثل مطلبه بالاییت تیریسه جاله آره همیه اینا لذن بخشه ودوست داشتنی گوش دادن به صدایه نفساش از یک زاویه دیگه از پشت تلفن انگار بهترین کست کنارته واقعاًًًًًًًًًًًً لذت بخش وآرامش دهندست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد