حس تنهایی

 

حس سقوط دارم

و حس تنهایی

هیچ به چشمان کودکان گمشده در شلوغی های خیابان توجه کرده اید ؟

و من در آینه دیدمشان

چشمانی که فریاد میزدند گم شده ایم

راه من تاریک است

روشنی از دور دست

باز مرا سوی خویش می خواند

و من به زخم های پای خویش می نگرم

و کور کورانه به دنبال کوره راه ها هستم

و من به همه ی فانوس داران حسرت میخورم

من به همه ی عشق های دنیا لبخند می زنم

و برای همه ی عشق های دنیا اسپند دود می کنم

و آنقدر اسپند دود کرده ام که چشمانم پر اشک شده اند

و برای شادی همه قلبهایی که برای هم می تپند دعا میکنم

چه عبث پیمودم

چه خیالی  ....   چه خیالی    ،

 دل من  در رویاست

زندگی در  جنگ است !!

 

دیگه امیدواری های خودم هم برایم فایده ندارد

 

من فقط امید به مهربانیش بسته ام

نظرات 2 + ارسال نظر
فرزاد سه‌شنبه 7 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 01:22 ق.ظ http://boghze-tanhaie.persianblog.com

مثل همیشه زیبا و با مفهوم ....خسته نباشی نازنین

فرهاد جمعه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 09:24 ق.ظ

تنها برای تو نازنین .......خسته نباشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد