پنجره تنهایی

 

چقدر سخته که تمام روز رو منتظرشب باشی

 به این امید که شاید اومد و خوند و جوابتو داد

 جواب هایی که مثل همیشه حرف تازه ای توش نیست 

انگار هیچ وقت نمی خواد باور کنه که .....

 دوسش داری ....

                                      

هیچگاه آخرین نگاهت را فراموش نمی کنم

 

نگاهی سرشار از عشق صمیمیت و محبت 

 

 امروز ماهها از آن روز می گذرد

 

 ولی تو هر گز بر نگشته ای ...

 

صدایت در گوشم زمزمه می شود و نگاهت در ذهنم مجسم

 

ولی من تو را می خواهم نه خیالت را....

 

در جایی ایستاده ام که دیگر نمی توانم

 راه را از بیراهه تشخیص دهم

گامی به اشتباه برداشتن، مقصد را یک قدم یا بیشتر دور می کند

از تو یاری می خواهم

بخاطر من نه

بلکه

بخاطر لحظه هایی که با تو بودم

بخاطر شبهایی که به یادت گریستم

بخاطر خوابهایی که از آمدنت شیرین شد

بخاطر قاصدک هایی که با هزاران امید به سوی تو فرستادم

بخاطر قطره های اشکی که این نوشته ام را هم خیس کرد

قدمی پیش نه

و راه را به من بنما و کمکم کن ....

 

 

TinyPic image

 

یک روز و یک شب دیگر هم بی تو گذشت ...

 

و من اینجا از پشت قاب پنجره تنهایی ام

 

به گذشته های با تو بودن و فرداهای بی تو ماندن می نگرم


آری...

 

 این صدای قدم های توست

 

 که کم رنگ و کم رنگ ترمی شود...

 

ردپایی اما باقیست


شاید فرصتی باشد هنوز برای رسیدن...

 

درنگ نمی کنم!


کبوتر دلم را به سویت روانه می کنم

 

می روی ....می آید

 

 می روی و باز هم می آید


بارانی می شود هوای دلم از این دویدن ها و نرسیدن ها!


این بار تو رفتی اما

 

تقلای کبوتر خیس بالم برای رسیدن به تو بی ثمر ماند


دگر صدایی نیست!


کبوتر هم گویی اسیر باد و طوفان شد


حال نه تو ماندی نه کبوتر دلم غمینم


حتی دگر ردپایی نیست برای تقلایی دوباره


باران تندتر و تندتر می بارد ....


و من باز اینجا از پشت قاب پنجره تنهاییم

 

جز شیشه ای گریان نمی بینم...

 

 

خداوندا ...

مدتهاست که با  تو حرف نزدم ...

 

 حس میکنم به انتها نزدیکتر شدم


هر روز تنها تر می شوم

 

 و این تنهایی تاریک و تلخ مرا هیچکس در


خوب خودت خواستی ...

 

نکند دیگر تو هم از دستم خسته شده ای ؟ !

 

نمی دانم ...


روز به روز بیشتر از تو دور می شوم


راه را گم کردم گویا ... و خودم را نیز همینطور


هنوز در پیچ و خم نادانسته هایم پرسه می زنم


نمی دانم که هستم چه هستم

 

و چرا باید باشم و اصلا به کجا باید برسم


روزها میگذرند ...

 

ک نمی کند


خسته از این ر اه بی پایان 

 
خسته و رنگ پریده از وحشت بی تو بودن


هنوز در گیر و دار احساسم دست و پا می زنم


اما نه ...


میدانم که هنوز سقوط نکرده ام 

 
می دانم آنجایی ... آن بالا 

 
مرا می بینی و منتظر فرصتی هستی

 

که دوباره بیایی پایین به پیشم


هنوز هم شب ها وقتی غرق م خواب می شوم

 

شاید بیایی کنارم ...

خداوندا


من راه حلی برای این دلتنگی مرگ آور پیدا نکرده ام 

 
مشکل است پیمودن مسیر وقتی مقصد را ندانی 

 
دستم رابگیر


راه را بر من بنمای کمکم  کن


کمکم کن ....

 

 

 

 

 

نظرات 8 + ارسال نظر
مریم یکشنبه 25 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 09:26 ق.ظ http://gol-e-maryam.blogsky.com

سلام
نمازروزه هاقبول
وبلاگ خیلی زیبایی دارین

عشق ویران کردن خویش است ، دوست داشتن ساختن است . عشق و دوست داشتن از پی هم می آیند ، اما هر گز در یک خانه منزل نمی کنند. عشق قانون نمی شناسد ، دوست داشتن اوج احترام به مجموعه ای از قوانین عاطفی است یافتن دوستان خوب سخت است سخت تر از آن ترک آنهاست فراموش کردنشان غیر ممکن است

خوشحال میشم به من هم سزبزنی ونظرتوبگی.
یاحق

بوسه یکشنبه 25 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 12:36 ب.ظ http://www.bose.blogsky.com

سلام
اسم وبلاگتون خیلی جالبه
وبلاگتون هم از اون جالب تر

مریم یکشنبه 25 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 03:07 ب.ظ http://b4u.blogsky.com

تو خیال بودن و انتظار دوتا چیز فوق العاده بد

[ بدون نام ] دوشنبه 26 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 01:13 ق.ظ

مرا اندکی دوست بدار ولی طولانی . کریستوف مارلو
چشمان زیبای اشکبار از لبخند زیباتر است . کامپ پل



در هر غروب

در امتداد شب

من هستم و تـمامت تنهایی.

با خویشتن نشستن.

در خویشتن شکستن.

این راز سر به مهر ٬

تا کی درون سینه نـهفتن ٬

گـفتن.

یـاری کن ٬

مرا به گفتن این راز ٬ باز یاری کن.

ای روی تو به تـیره شبان آفـتاب روز

می خـواهـمت هـنوز.


میترا دوشنبه 26 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 09:54 ب.ظ http://www.bamanazghambegoo.persianblog.ir/

چرا گرفته دلت؟

مثل آنکه تنهایی

چقدر هم تنها

...............

هانی پنج‌شنبه 19 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 08:25 ب.ظ

سلام عزیزم
تنهایی بهتر است تا با نامردان بودن
به امید دیدار

[ بدون نام ] شنبه 29 دی‌ماه سال 1386 ساعت 10:29 ب.ظ

قبلا تو صفحت آهنگ ژخش می شد؟

mosafer شنبه 23 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 09:25 ب.ظ

دوستت دارم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد