عید تو هم مبارک



شب عید است ...


از خانه بیرون می زنم ....

راه مل روم

قدم می زنم

نگاه می کنم....

سبزه

ماهی

....

خنده های مردم ٬ تمام کسانی که نمی شناسمشان را دوست دارم...

راه می روم

نگاه می کنم

بی هدف ...

سکوت عمیقی در من بر پاست !عجیب حسش می کنم....

.

.

.

= آدم هایی رو که دوست داری هیچ وقت آزار نده و ... و تا می تونی نگاهشون کن!

- نگاه؟

= چشم دریچه ی دله

- جمله ی تکراری اما قشنگی بود!

من قدر کسی رو که دوست داشته باشم رو


می دونم قول می دم اگه یه روزی به کره ی زمین پاشو گذاشت کلی نگاش کنم!


فعلا که همه مدعی ان! بی خیال

= سلام ٬ چطوری؟

- سلام٬خوب نیستم

= چرا؟ سال نو تو راهه ٬‌ غصه هاتو بریز دور ٬ به چیزای خوب فکر کن

- شعار نده لطفا!

= به چی داری فکر می کنی؟

- به هیچی!

= یه جورایی یعنی به همه چی ٬ درسته؟


- گیریم همین طور ه که تو می گی ٬‌ای بابا چی می خوای از جونم؟ ولم کن بذار تو حال


خودم باشم


حالم اصلا خوب نیست ...


تو که می دونی من چند ساله عید و روز تولدم رو دوست ندارم



- اشکمو د ر اوردی باز!

همه چیز ظاهرا رو براه بود اما یکدفعه همه چیز بهم ریخت...

مدت هاست که خدا شروع کرده به گرفتن امتحانای سخت از من...

دعا هام بی اثر شده... جوابمو نمی ده...نگاهم نمی کنه

دلم برای نگاهاش تنگ شده....

وقتی گریه می کردم

وقتی می خوابیدم

وقتی راه می رفتم

نگام میکرد باور کن دروغ نمی گم...من حس می کردم

من می دیدم...اما حالا... حسش نمی کنم

نمی بینم

هیچی نمی بینم

هیچی....

= آروم باش دختر...

- ای کاش می شد سرمو بذارم رو سینه ات.... این بغض داره منو می کشه

سخت بود... باور می کنی؟ نمی خوام تحمل کنم...نمی خوام به این درد عادت کنم

دلم می خواد بلند بلند بدون ترس از نگاه آدما گریه کنم...


تنها کاریه که آرومم می کنه...


عزیزم تو الان باید فقط به درست فکر کنی ٬

کی بود که هزار تا مشکل رو که خودت بهتر می دونی چی بود


با صبر به بهترین شکل پشت سر می ذاشت؟


نه این دختر همونی نیست که من می شناختمش...

- باور می کنی گاهی قوی ترین آدما هم برای کوچک ترین کارا ضعیف به نظر می رسن؟

=باید به خودت برگردی٬ به زندگی...و کم رنگ کنی روزهای سختی که گذشت...

- سعی م رو می کنم...باید دوباره شروع کنم...

خدایا کمکم کن برای یه شروع تازه

برای فکر نکردن به خیلی چیزها .....


برای فکر نکردن به خیلی آدم ها که آزارشون رو در لفافه ی محبت به وجودم وصله زدند


و دور شدن ....



اما من همیشه براشون دعا می کنم...

= سال تحویل کجا می ری؟

- من می گم نره تو می گی بدوش؟

=ای بابا شروع کردی باز؟

- شوخی کردم جدی نگیر

الان حالم بهتره٬ نمی دونم شاید مثل پار سال پیش برم قم حرم حضرت معصومه ...


فقط می دونم که می خوام تنها باشم.حوصله ی جو خونه رو ندارم...تو هم میای؟

= اگه تو بخوای...من همیشه باهاتم

-راستی می تونم این آخر اسفندی یه آرزو بکنم؟

میشه یکی هر شب برام کتاب بخونه؟اخه من یکم تو کتاب خوندن تنبلم!


ولی کلا کتاب رودوست دارم!



= برو دهن منو باز نکن!...


تو ذاتا....


عید تو هم مبارک
نظرات 1 + ارسال نظر
mosafer شنبه 23 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 08:50 ب.ظ

دوستت دارم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد