ایـــن لحظه هــا
تنــــم یــه آغــوش گرم می خواهــــد با طـــعم عشــق نه هوس
ایــن لحظـــه هــا
لبــانم رطوبــت لبــهایی را می خواهـــد با طعم محبت نه شهوت
این لحظــه ها
گیسوانـــم نوازش دستی را می خواهــد با طعم ناز نه نیـــاز
این لحظـــه ها
تنی می خواهم که روحــــم را ارضـــا کند نه جســـمم را
با این نوشتت منوبردی به رویاهام..
سلام به دلخواه می نویسی . از دل است که بر دل می نشیند.
برگرد یادت را جا گذاشته ای
نمی خواهم عمری به این امید باشم که برای بردنش
بر می گردی.
به دردی گرفتارشدم که درمونش محاله خدایا چه کنیم ازاین درد عاشقی چشمام ژرازاشک لبهام داغ وقلبم ... دوست داشتن این گونه رنج دارد ای خدا ازتو کمک میخواهم
بنام سلام
باز هم یک نقطه !!! آیا ( تنم یه آغوش گرم می خواد )بهتر نیست