عشق تو
|
|||
سرو سیه چشم من ای نازنین برده ای از من دل و هم عقل و دین یاد دو چشم یاد دو ابروی تو کار من است گر نپسندی تو این من که درآن دام تو افتاده ام سر به بر وسینه ات خواهم همین یک نظری تا به تو انداخته ام دور شده آنگه ز من ایمان و دین ناصحم ار عشق شود از من بری عشق توکم کرده از عقلم چنین
دلم گرفته
|
تا کی | ||||||
تا کی از درد نبودنهایت بنشینم به قلم فرسایی تا کجا بنویسم برگرد تا کی انگار کنم می آیی مده آزار مرا چون که تورا نکند مردن من تاثیری آه تاوان کدامین گنه است که تو از زندگیم میگیری به خدا یک سرم و یک سودا نیست جز بودن تو در سر من سایه پرورده بیا کاری کن سایه افکنده غمت بر سر من رفته دیگر زتنم گرمی عشق شکل من شکل چراغی خاموش تاکجا بنویسم برگرد با دو زانو شده ام هم آغوش گاه گویم به خود ای دیوانه تا به کی در غم او میسوزی ام انگار دلم میگوید که تو از دور می آیی روزی
|
عشق چون نعمت بوددر آسمان بیکران سخت بدست آمد ولی آسان برفت از دستمان
|
تو | |
و تو خودت را از من نگیر که من در تو و با تو متولد شدم ودر تو و با تو می میرم |
کاش بودی
|
|||
کاش بودی تا که درمانم کنی.............................. در هجوم بی امان لحظه ها خوابم کنی..................... کاش بودی تا که در اوج نیاز....................................... بی نیازی را فدای جان کنی..................
|
التماس
|
|
دیروز درازای التماس مرا باور نکردی و امروز که بی تو تمام می شوم به کوتاهی عمرم می خندی |
زمانی کودکی را فهمیدیم که بزرگ شده بودیم ××× و حرف را زمانی درک کردیم که جز دروغ چیز دیگری برای گفتن نداشتیم ... |
باز هم قلبی به پایم افتاد
باز هم چشمی به رویم خیره شد باز هم در گیر و دار یک نبرد عشق من بر قلب سردی چیره شد بر دو چشمش دیده می دوزم با ناز خود نمی دانم چه جویم در او عاشق دیوانه می خواهم که زود بگذرد از جاه و مال و آبرو من صفای عشق می خواهم از او تا فدا سازم وجود خویش را من به او می گویم ای ناآشنا بگذر از من ، من تو را بیگانه ام آه از این دل ، آه از این جام امید عاقبت بشکست و کسی رازش نخواند کریسمس . مسیح . سال جدید . درخت کاج . هدیه . برف . عمو اسکروچ . دخترک کبریت فروش . پاپا نوئل . پاپا نوئل . پاپا نوئل ... امشب پاپا نوئل دوباره سوار کالسکه ی جادوئیش میشه . امشب اگه آسمون رو خوب نگاه کنی یه پیرمرد چاق و سرخ و سفید رو میبینی که سوار کالسکش شده . امشب تمام زمین زیر پای گوزن اسرار آمیز پاپا نوئل . امشب رو هر شیربونی پیرمردی با یه کوله پر از اسباب بازی راه میره . امشب همه آرزوهاشون رو نوشتن تا پیرمرد وقتی از لوله بخاری پایین میاد واسشون برآورده کنه . همه جوراباشون رو آویزون کردن و با این امید میخوابن که فردا صبح جورابا پر از آرزو شده باشه . همه میدونن که پاپا نوئل زیر بارش برف میاد . همه میدونن که اون حتما میاد . پاپا نوئل بدقولی نمیکنه . پاپا منم جورابامو بذارم ؟ پاپا من اسباب بازی نمیخوام . پول نمیخوام . شادی نمیخوام . پاپا من آرزوم رو گم کردم . من به آرزوم خیانت کردم . من قلبم رو تو گذشته ها جا گذاشتم . پاپا من بدون عشق میمیرم . عشق همه چیزه واسه من . پاپا تو رو خدا . میدونم که این سخت ترین خواسته است اما واسه من پایان داستانمه . پاپا من عشقم رو بخشیدم . واسش نمردم . واسش نجنگیدم . پاپا خواهش ... پاپا همین یک بار . پاپا آرزوم رو نمیتونم بنویسم واست .آخه این یه رازه .اما تو که آرزو ها رو از تو دلها میخونی . جورابام رو آویزون کردم کنار شومینه ، بنظرتون آرزوی من من توی یه جوراب جا میشه ؟
تولدپیامبر صلح و دوستی را به مسیحیان جهان و ایران تبریک عرض می کنم و از خداوند منان خواستار جهانی عاری از ظلم و ستم و توام به صلح و آرامش را آرزو دارم . | |