عشق تو

 

 

عشق تو

 

سرو سیه چشم من ای نازنین برده ای از من دل

 و هم عقل و دین یاد دو چشم یاد دو ابروی تو

کار من است گر نپسندی تو این من که درآن دام

تو افتاده ام سر به بر وسینه ات خواهم همین

یک نظری تا به تو انداخته ام دور شده آنگه ز من

 ایمان و دین ناصحم ار عشق شود از من بری

 عشق توکم کرده از عقلم چنین

 

 

دلم گرفته

دلم گرفته است...میخاهم بگریم اما اشک به

میهمانی چشمانم نمی آید ,تنم خسته و روحم

رنجور گشته و میخواهم از این همه ناراحتی

 بگریزم اما پا هایم مرا یاری نمیکنند . مانند پرنده

ایی در قفس زندانی گشته ام . از این همه تکرار

 خسته شده ام , چقدر دلم میخواهد طعم

واقعی زندگی را بچشم , چقدر دلم میخواهد

مثل قدیم عاشق هم بودیم , چقدر دلم میخواهد

مثل قدیم کلمه ی دوستت دارم را هر روز از

زبانت بشنوم , ولی افسوس آن کلمه که مرا به

زندگی امیدوار می کرد هال به فرا موشی

سپرده شد و جایش را تحقیر گرفت .

 

 


شعر

تا کی

تا کی از درد نبودنهایت بنشینم به قلم فرسایی تا کجا بنویسم برگرد تا کی انگار کنم می آیی مده آزار مرا چون که تورا نکند مردن من تاثیری آه تاوان کدامین گنه است که تو از زندگیم میگیری به خدا یک سرم و یک سودا نیست جز بودن تو در سر من سایه پرورده بیا کاری کن سایه افکنده غمت بر سر من رفته دیگر زتنم گرمی عشق شکل من شکل چراغی خاموش تاکجا بنویسم برگرد با دو زانو شده ام هم آغوش گاه گویم به خود ای دیوانه تا به کی در غم او میسوزی ام انگار دلم میگوید که تو از دور می آیی روزی

 

گلایه
گله دارم گله از دست زمون گله ازآدمای نا مهربون گله از گم شدن عاطفه ها گله از این همه سلاخی و خون پرواز باد بادکای بی صدا که می چر خند توی آسمون شهر می گند که فرصت عشق تموم شده واسه عاشقای بی نشون شهر دوره مهربونی همزبونی تموم شده تلخی ها موندنی وشیرینی بی دووم شده گل شب بو توی شب هم دیگه بویی نداره انگار آواز قناری توقفس حروم شده/ (تقدیم به کسی که آفتاب مهرش هرگز ازآسمان قلبم غروب نخواهد کرد تا ابد به یاد تو )

 

نغمه
ای زیبا ترین نغمه خوب میدانم پساز من اسمان ابی ابی است به رنگ ارزوهای محالم کاش تو هم این رابدانی ای پرستوی بهاری پس از تو اسمان من رنگ گناه است به رنگ چشم اهویت به رنگ روزگارم سیاه است وسیاه است وسیاه است


شعر

 

عشق رفته

عشق چون نعمت بوددر آسمان بیکران سخت بدست آمد ولی آسان برفت از دستمان

 

غروب
غروب دل نواز اشک آور یه تک درخت بی یارو یاور تو تنها خشک و بی برگی خزانت رفت و با دردی شبستان دلت تنها و خاموش است تو در دریایی وقلبت پریشان است

نگاه عشق
نگاه کن سایه ی سیاه سرکشم چگونه اسیر دست تو می شود نگاه کن تمام هستی ام خراب می شود اشاره ای مرا به کام می کشد مرا به اوج می برد به دام عشق می کشد چو ماهیان سرخ رنگ ساده دل ستاره چین برکه های شب شدم مرا بپیچ در حریر بوسه ات مرا بخواه در شب های دیر پای شمع ای شمع به چه می خندی به شب تیره ی خاموشم بخدا مردم از این حسرت که چرا نیستی در اغوشم ان کس که مرا نشاط هستی داد ان کس که مرا امید شادی داد ان عشق تو بود در جستوجوی نگاه تو در اندیشه دو چشم رویایی تو هرگز نبرد دیده گانم خواب ای مایه ی امید من ای تکیه گاه من با امید بهترین ارزوها برای تمام جوانان ایران زمین عشق همه ی عاشق ها یا حق لوتی ها


 

تو
و تو خودت را از من نگیر که من در تو و با تو متولد شدم ودر تو و با تو می میرم


شب و ماه

کاش بودی

 

کاش بودی تا که درمانم کنی.............................. در هجوم بی امان لحظه ها خوابم کنی..................... کاش بودی تا که در اوج نیاز....................................... بی نیازی را فدای جان کنی..................

 

تبانی دل
آمد و آرام در دلم جا گرفت.این دشت سرخ را زیبا ز ما گرفت.چشم او سرچشمه نگاه دل شد. نیاز دل راه و رسم او شد.دل تبانی کرد و از ما دل گرفت.راه بر ما بست و راه خود گرفت. ای دل تو دریای خروشانی دمادم. منم آن کشتی بشکسته درهم.اگر آرام گیری یاد آری. مرا در بستر دریا نذاری. ×/×/×/.

التماس

التماس

 

دیروز درازای التماس مرا باور نکردی و امروز که بی تو تمام می شوم به کوتاهی عمرم می خندی

حرف

زمانی کودکی را فهمیدیم که بزرگ شده بودیم ××× و حرف را زمانی درک کردیم که جز دروغ چیز دیگری برای گفتن نداشتیم ...


تولد پیامبر صلح و دوستی مبارک باد

 

باز هم قلبی به پایم افتاد
باز هم چشمی به رویم خیره شد
باز هم در گیر و دار یک نبرد
عشق من بر قلب سردی چیره شد
بر دو چشمش دیده می دوزم با ناز
خود نمی دانم چه جویم در او
عاشق دیوانه می خواهم که زود
بگذرد از جاه و مال و آبرو
من صفای عشق می خواهم از او
تا فدا سازم وجود خویش را
من به او می گویم ای ناآشنا
بگذر از من ، من تو را بیگانه ام
آه از این دل ، آه از این جام امید
عاقبت بشکست و کسی رازش نخواند
 
کریسمس . مسیح . سال جدید . درخت کاج . هدیه . برف . عمو اسکروچ . دخترک کبریت فروش . پاپا نوئل . پاپا نوئل . پاپا نوئل ...
امشب پاپا نوئل دوباره سوار کالسکه ی جادوئیش میشه . امشب اگه آسمون رو خوب نگاه کنی یه پیرمرد چاق و سرخ و سفید رو میبینی که سوار کالسکش شده . امشب تمام زمین زیر پای گوزن اسرار آمیز پاپا نوئل . امشب رو هر شیربونی پیرمردی با یه کوله پر از اسباب بازی راه میره . امشب همه آرزوهاشون رو نوشتن تا پیرمرد وقتی از لوله بخاری پایین میاد واسشون برآورده کنه . همه جوراباشون رو آویزون کردن و با این امید میخوابن که فردا صبح جورابا پر از آرزو شده باشه .
همه میدونن که پاپا نوئل زیر بارش برف میاد . همه میدونن که اون حتما میاد . پاپا نوئل بدقولی نمیکنه . پاپا منم جورابامو بذارم ؟
پاپا من اسباب بازی نمیخوام . پول نمیخوام . شادی نمیخوام . پاپا من آرزوم رو گم کردم . من به آرزوم خیانت کردم . من قلبم رو تو گذشته ها جا گذاشتم . پاپا من بدون عشق میمیرم . عشق همه چیزه واسه من . پاپا تو رو خدا . میدونم که این سخت ترین خواسته است اما واسه من پایان داستانمه . پاپا من عشقم رو بخشیدم . واسش نمردم . واسش نجنگیدم . پاپا خواهش ...
پاپا همین یک بار . پاپا آرزوم رو نمیتونم بنویسم واست .آخه این یه رازه .اما تو که آرزو ها رو از تو دلها میخونی .
جورابام رو آویزون کردم کنار شومینه ، بنظرتون آرزوی من من توی یه جوراب جا میشه ؟
 

 

تولد پیامبر صلح و دوستی مبارک باد

    

تولدپیامبر صلح و دوستی را به مسیحیان جهان و ایران تبریک عرض می کنم

و از خداوند منان خواستار جهانی عاری از ظلم و ستم و توام به صلح و آرامش را آرزو دارم .